به گزارش الفباخبر ،رمزگشایی از نقش «دولت» و «شهرداری» در تعمیق نابرابری بین خانهاولیها و چندخانهایها، «سیاستگذار مسکن» را به عنوان راننده ماشین بحران در این بازار، معرفی میکند. یافتههای یک مطالعه رسمی در ارتباط با نقش عوامل سیاستگذار بازار مسکن در بحران ملکی نشان میدهد، مستاجرها و افراد فاقد مسکن که پیش از این با عنوان «خانهاولی»، مصرفیترین طیف تقاضا در بازار معاملات مسکن را به خود اختصاص میدادند، هماکنون با تاوان سیاستگذاری با آدرس غلط در این بازار روبهرو شدهاند. تاوان این شرایط، طی سالهای اخیر تاکنون خود را در شکل کاهش نرخ مالکیت مسکن در مقابل افزایش تعداد خانوارهای مستاجر مواجه با بحران اجارهنشینی، نشان داده است. این بحران هماکنون مستاجرها و افراد فاقد مسکن را در شرایط بسیار دشواری قرار داده است. این در حالی است که بر اساس آمارهای رسمی، در طول سالهای گذشته همزمان با افزایش تعداد خانوارهای مستاجر و کاهش نرخ مالکیت، عرضه واحد جدید به بازار مسکن نیز صورت گرفته است. اما سوال مهم آن است که چرا با وجود عرضه قابلتوجه واحدهای مسکونی جدید به بازار در سالهای اخیر تاکنون، به جای آنکه نرخ مالکیت در کشور افزایش یابد، نرخ اجارهنشینی بیشتر شده است و سهم سکونت در مسکن ملکی در برابر سهم سکونت استیجاری، رو به افول رفته است؟
نتایج یک مطالعه رسمی، دولت وشهرداریها را به عنوان رانندههای ماشین بحران بازار مسکن معرفی میکند. این دو نهاد سیاستگذار در حوزه مسکن، بهرغم اجرای سیاستهایی در راستای افزایش عرضه واحدهای مسکونی در سالهای گذشته تاکنون، به دلیل طی این مسیر از آدرسهای اشتباه، نه تنها موفق به مهار بحران مسکن نشدهاند بلکه به واسطه اجرای این سیاستها، بحران مسکن تشدید شده است. ضمن آنکه بحران مسکن خود منجر به بروز شش نوع بحران دیگر شده است که پیامد آن چیزی جز افزایش شکاف و نابرابریهای اجتماعی بین خانهاولیها(مستاجرها وافراد فاقد مسکن) و چندخانهایها (افرادی که حرکت سیاستگذار از مسیر غلط منجر به افزایش دارایی ملکی آنها شده است)، نیست.
دومینوی سیاستگذاری غلط مسکن
بررسیهای «دنیایاقتصاد» نشان میدهد، این برای اولین بار است که دومینو یا مقصد سیاستگذاری غلط در بخش مسکن، آن هم از جانب یک نهاد رسمی، به تصویر کشیده میشود. البته طی سالهای گذشته کارشناسان از جمله «دنیایاقتصاد» به طور مداوم هشدارهایی در این زمینه مطرح کردهاند؛ از جمله این هشدارها نیز اشاره به سیاستهای غلطی است که هدف از اجرای آنها از سوی سیاستگذار (دولت و شهرداری) کمک به خانهدار شدن گروههای فاقد مسکن عنوان شده است. یکی از این هشدارها مربوط به این واقعیت مهم است که مشکل بازار مسکن الزاما با تمرکز صرف بر تولید انبوه مسکن بدون توجه و با غفلت از ریشههای آن، حل نخواهد شد. اخیرا نهادهای رسمی، در ادامه اظهارنظرهای کارشناسی قبلی، به انحای مختلف در خصوص چگونگی و پیامدهای اعمال سیاستهای اشتباه در بازار مسکن هشدار دادهاند. تازهترین هشدارها دربردارنده مشخصات وپیامدهای تعریف فرضیه غلط درباره معضل بازار مسکن، تعریف آدرس غلط، تعریف سیاست غلط و محصول تلخ این سیاست است که دومینوی تشدید بحران در بازار مسکن از مجرای سیاستهای اجرا شده در این بخش را توضیح داده و به تصویر میکشد. این تصویرسازی از دومینوی سیاستگذاری از مسیر غلط در بازارمسکن در گزارشی با عنوان «چالشهای سیاستگذاری مسکن شهری در ایران» از سوی مرکز پژوهشهای مجلس به عنوان بازوی پژوهشی قوه مقننه کشور، انجام شده ونتایج آن به تازگی منتشر شده است. در این گزارش اعلام شده است که برای طی این مسیر غلط دو راننده یا دو سیاستگذار وجود دارد.راننده اول دولت و راننده دوم شهرداریها هستند.
مسیر اشتباه «دولت» و «شهرداریها»
تبعیت و اصرار بر یک فرضیه غلط در دستکم یک ونیم دهه گذشته (از نیمه دهه هشتاد تا امروز)، از سوی دولتها، نه تنها در همه این سالها منجر به رفع بحران در بازار مسکن نشده است بلکه نتایج این پژوهش رسمی و همچنین واقعیتها نشان میدهد که بحران در این بازار و تبعات بعدی آن، تشدید هم شده است.
این فرض غلط، این بوده است که مشکل بازار مسکن و خانهاولیها، «کمبود مسکن» است و دولتها این فهم اشتباه را به آدرس حل معضل مسکن تبدیل کرده و به عبارتی ابعاد بحران مسکن را به کمبود عرضه تنزل دادهاند. مسیر اشتباهی که دولت برای حل بحران مسکن در همه بیش از این یک و نیم دهه اخیر به کار گرفته است «خانهسازی انبوه دولتی» بوده است. بحران مسکن و بحرانهای بعدی آن علاوه بر دولت، یک راننده دیگر نیز داشته است و آن شهرداریها وسیاستهایی بوده است که طی همه سالهای گذشته تاکنون، در ساختوسازهای شهری اعمال شده است.
مسیری که شهرداریها طی کردهاند مبتنی بر اعطای یارانه، پاداش و تسهیلات ریالی و غیرریالی برای ساختوساز به اشکال مختلف بوده است. تخفیفهای اعطا شده برای صدور پروانه، مجوزهای تغییر کاربریها و اعطای تراکم مازاد، در واقع یارانههایی است که طی همه سالهای گذشته تاکنون بدون رهگیری و ایجاد الزام برای سازندهها و مالکان با هدف عرضه دستکم بخشی از واحدها به بازار اجاره یا فروش به خانهاولیها، به عوامل ساخت داده شده است. به این ترتیب یارانههایی که از بودجه شهر و شهروندان باید صرف افزایش رفاه آنها از جمله کمک به تامین مسکن گروههای فاقد مسکن میشده است عملا در خدمت افزایش داراییهای ملکی افراد چند خانهای قرار گرفته است. در واقع در شرایطی که از محل بودجه عمومی شهر، این تخفیفها، پاداشها و امتیازها به عوامل ساختوساز مسکن پرداخت شده است، از سوی دیگر هیچ تضمینی مبنی بر اینکه دستکم بخشی از این خانهها در شکل مسکن استیجاری یا مسکن ملکی در استطاعت به گروههای فاقد مسکن که همان گروههای هدف برای حمایت در این بخش هستند، تعلق بگیرد، وجود نداشته و ندارد.
انتهای پیام