بعد از اظهارات عجیب همسر مقتول، مأموران به وی ظنین شده و به دستور بازپرس جنایی تحقیقات نامحسوس درباره این زن آغاز شد و در نخستین گام تلفن همراهش را مورد رصد قرار دادند که مشخص شد او با مردی به‌نام ساسان ارتباط پنهانی داشته است.

 به همین خاطر دستور بازداشت وی و بازجویی صادرشد. زن جوان وقتی خود را با مدارک مستند روبرو دید به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: من و همسرم دختر دایی، پسر عمه بودیم بعد از ازدواج اوایل زندگی‌مان خوب بود تا اینکه شوهرم معتاد شد و رفتارش با من تغییر کرد.

در همه سال‌هایی که او اعتیاد داشت من و خانواده خیلی حمایتش کردیم تا اعتیادش را کنار بگذارد اما فایده‌ای نداشت و دیگر از دست کارهایش خسته شده بودم و به ادامه زندگی با او امیدی نداشتم تا اینکه در یکی از شبکه‌های اجتماعی با ساسان آشنا شدم و رابطه‌مان صمیمی شد و من ماجرای زندگی و اختلاف با شوهرم را برایش تعریف کردم و در نهایت باهم نقشه‌ای کشیدیم تا او را از بین ببریم.

اعتراف‌های صریح همسر مقتول موجب شد تا ساسان بازداشت شود. او پس از دستگیری به قتل اعتراف کرد و گفت: پس از آشنایی با این زن مدتی با هم در ارتباط بودیم تا اینکه متوجه شدم او متأهل است اما آنقدر به او علاقه‌مند شده بودم که دیگر برایم مهم نبود فقط می‌خواستم با او ازدواج کنم.

وقتی هم فهمیدم همسرش او را آزار می‌دهد می‌خواستم برایش کاری کنم تا اینکه پیشنهاد قتل را مطرح کرد و من هم پذیرفتم. چند روز قبل از کشتن او به شهرستان رفتم و اسلحه‌ای از آنجا تهیه کردم و طبق نقشه به جلوی خانه آنها رفتم و زمانی که شوهرش قصد داشت از خانه خارج شود با من تماس گرفت و اطلاع داد و من هم به محض خروج مرد جوان از پارکینگ یک گلوله به او شلیک کردم که به سینه‌اش اصابت کرد.

پس از اعتراف‌های دو متهم و تکمیل تحقیقات برای ساسان به اتهام مباشرت در قتل و همسر مقتول به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده آنها به شعبه یازدهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه اولیای دم برای متهمان درخواست قصاص کردند.

سپس متهم ردیف اول به جایگاه رفت و گفت: قبول دارم که به مقتول شلیک کردم اما به دستور همسرش این کار را کردم. روز حادثه در یک لحظه از کاری که می‌خواستم بکنم پشیمان شدم اما به خاطر مصرف مشروبات الکلی اختیارم دست خودم نبود و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم حالا هم پشیمانم و درخواست بخشش دارم.

در ادامه زن جوان به‌عنوان متهم ردیف دوم به جایگاه رفت و گفت: قبل از اینکه نقشه‌مان را عملی کنیم فکر می‌کردم تنها راه نجاتم کشتن شوهرم است چون از دستش خسته شده بودم اما اشتباه کردم چون باید از طریق قانونی از او جدا می‌شدم و گرفتار نمی‌شدم.

پس از اظهارات متهمان و وکلای مدافع آنها قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.