اقتصاد ایران ضد تولید است، چون :
۱- مسئولان کشور به آموزش کاربردی و درست توجه ندارند و بیشتر آموزشها تئوری است و بیشتر معلمان و استادان دانشگاه از درآمد بالایی برخوردار نیستند.
۲- فرهنگ کار و سختکوشی تبلیغ نمیشود و سریالها فقر را مقدس جلوه میدهند و تنبلی بدین وسیله رواج دارد.
۳- فرهنگ آموزش پذیری تبلیغ نمیشود و در فیلمها شاگرد نمونه به اندازه معلم داناست و بصورت خدادای عالم است و نیازی به یادگیری چیزهای تازه ندارد و برای همین ما ایرانیها خود را همه چیزدان تصور میکنیم.
۴- آموزشهای اقتصادی کاربردی از جمله حسابداری ساده یا بورس و ... به کودکان آموزش داده نمیشود و کودکان برای ورود به اقتصاد در جوانی آماده نمیشوند.
۵- به درس تاریخ اهمیت زیادی داده نمیشود و ما از اشتباهات گذشتگان درس نمیگیریم و خطاهای آنها از جمله رشوه خواری، کلاهبرداری و دزدی و انواع فساد مالی را باهوش بودن و زرنگ بودن مینامیم و با این وضع از اختلاس و ... مینالیم !
۶- به جای افزایش حس اعتماد به نفس کودکان با رقابت سالم گروهی، رقابت فردی به راه می اندازیم و آنها را با هم مقایسه میکنیم و روی نقاط ضعفشان دست میگذاریم، برای همین تخم نفرت در دلشان میکاریم و از لحاظ روحی نابودشان میکنیم.
۷- خرید کالای خارجی را نوعی امتیاز محسوب میکنیم و میگوییم کلاس دارد و محصولات داخلی را تحقیر و مسخره میکنیم و ناراحتیم که چرا رشد اقتصادی به واسطه تولید ایران صورت نمیگیرد !
۸- تجملگرایی که نوعی فرهنگ جهان سومی است، عامل فخر میپنداریم و اهل اسراف هستیم، در نتیجه منابع مالی خود را به آسانی از دست میدهیم و معترضیم که چرا نمیتوانیم پس انداز کنیم !
۹- به بلایای طبیعی از جمله سیل و زلزله و ... توجه کافی نداریم و بناهای ضد زلزله نمیسازیم و با آمدن حوادث مختلف، خسارتهای جانی و روانی و اقتصادی زیادی متحمل میشویم.
۱۰- به رشد و توسعه تکنولوژی توجه نمیکنیم و با ساخت خودروهای نا امن در تصادفات یا کشته میشویم و یا دچار آسیب جانی و مالی میگردیم و به جای اقدام موثر، خودمان را در فضای مجازی و جمع دوستان مسخره میکنیم و به هم وطنان میخندیم !
۱۱- به دنبال سود کوتاه مدت هستیم، در حالیکه توسعه بلندمدت موجب آبادانی کشور میشود و بعد معترضیم که چرا نام ایرانیان کمتر از سایر کشورها در بین ثروتمندان جهان به چشم میخورد !
۱۲- نسبت به همدیگر احساس مسئولیت نمیکنیم و بیشتر با زبانمان ابراز محبت میکنیم و در عمل هیچ !
۱۳- وحدت نداریم و با جوکهای قومیتی و جنسیتی موجب تفرقه داخلی میشویم و نمیتوانیم کار گروهی کنیم و گله مندیم که چرا فرهنگ کار گروهی وجود ندارد و چرا زیراب زنی انقدر زیاد شده !
۱۴- به دخترانمان نمی آموزیم که خودشان به دنبال اهدافشان بروند و میگوییم شوهر یا پدر، غول چراغ جادو هستند و از آنها طلب کنید هر چه میخواهید ! در نتیجه برخی زنان ایرانی در توسعه اقتصادی کشور سهیم نمیشوند و کودکان لوسی بار می آورند که نمیفهمند پول از کجا می آید و در کجا باید خرج شود ! جالب است اعتراض میکنیم که چرا برخی زنان در منجلاب فساد فرو رفته اند و برای رفع نیازهای اقتصادی به دنبال کارهای نادرست میروند !
۱۵- بر خلاف کشورهای پیشرفته تر، ما ایرانیها به بیمه اهمیت نمیدهیم و بعضی از ما تحت پوشش بیمه نیستیم، برای همین امید به زندگی در کشور ما نسبت به کشورهای پیشرفته تر کمتر است.
۱۶- تعداد بانکهای کشور ما زیاد است، در حالیکه کشورهایی توسعه یافته تر مثل ژاپن، تنها ۳ بانک بزرگ جهانی دارند و این یعنی کیفیت مهمتر از کمیت است.
۱۷- بانکهای کشورهای مدرن تر با دادن وام کم بهره اشتغال از تولید داخلی حمایت میکنند و بانکهای ایران گاهی ناخواسته با دادن وام با بهره سنگین تر، اقتصاد ایران را ضد تولید میکنند و در نهایت از تولید ملی حمایت نمیشود.
۱۸- کشورهای توسعه یافته تر مثل ژاپن، به دنبال مقصر خارجی نمیگردند و اشتباهاتشان را میپذیرند، برای همین فلان مسئول کشورشان استعفا میدهد و از مردم عذرخواهی میکند و فلان معلم از آموزش اشتباه یک موضوع پوزش میطلبد و همه ما نمونه های آن را بارها در فضای مجازی دیده ایم ؛ اما در ایران همه به دنبال مقصر خارجی میگردند و اشتباهاتشان را به هیچ عنوان نمیپذیرند ! پذیرش خطاهای خود را کسر شان تلقی مینمایند و با این روش از رفع مشکل فرار میکنند.
۱۹- به کودکان ایرانی می آموزند که زرنگ باش و برای هیچکس رایگان کار نکن که انگار همه اهل سو استفاده هستند ! میگویند جامعه گرگ است و با ترویج بدبینی مانع شکل گیری کارهای گروهی میشوند و فرهنگ مهمتر بودن منفعت جمعی از منغعت فردی رواج پیدا میکند و حس مسئولیت پذیری کمرنگ میشود ؛ آن وقت تعجب میکنیم که چرا افسردگی زیاد شده و چرا بدبینی افزایش یافته؟!
با این همه چرا معترضیم که چرا سطح رفاه ما ایرانیها از فلان کشور پایین تر است ؟! از ماست که بر ماست !
انتهای پیام