همین که مقابلش نشستم پرسید:خبر دارید چند روز اینجا هستید؟گفتم:مگر شما روزهای عمرتان را می‌شمارید که توقع دارید من حساب روز و شب هایم را داشته باشم!لبخندی شبیه پوزخند تحویلم داد و شروع کرد به تورق پرونده ، بخشی از اوراق پرونده که تصاویر توییت ها و تیتر مطالب منتشر شده در خبرآنلاین بود جدا کرد. با نشان دادن تصاویر گفت:اینها دلایل اصلی بازداشت شماست ! با اطمینانی که از مستدل بودن یادداشت هایم داشتم لبخندی زدم و گفتم چه عالی !با تعجب و لحنی پرسشی گفت:عالی!چرا؟؟گفتم؛چون برای کلمه به کلمه ای که نوشته ام حرف دارم و دلیل. بلافاصله تصویر یکی از توییت هایم را نشان داد: (موضوع توئیت نقد اظهار نظری بود که دلیل اعتراض معترضین را به نداشتن حجاب و لخت شدن متصل کرده بود ) و گفت:مثلا برای این توییت چه حرفی دارید؟گفتم:به نظر شما یک روحانی شناخته شده ی کشور حق دارد با چنین لفظی به مردم توهین کند؟گفت:شما چه کاره ی مملکت هستید که به این موضوع واکنش نشان می‌دهید؟اینها وظایف مدعی العموم است!گفتم:اولا که بنده وکیل دادگستری هستم و این تکلیف حرفه ای من است که نسبت به حقوق ملت بی تفاوت نباشم ثانیا در بحث ورود دادستان برایتان یک مثال می زنم اگر قانع نشدید هرچه بنویسید و بگویید قبول می‌کنم.
با نگاهش دعوتم کرد به ذکر مثال:گفتم از اواخر سال ۹۹ که در یادداشتی نوشتم:(سال۹۹رو به پایان است و هنوز تکلیف قراردادهای مربیان خارجی فوتبال کشور مشخص نشده است!به راستی چه کسی مسئول حیف و میل شدن بیت المال در این حجم از دلار و یورو است)تا به امروز که مهدی تاج علیرغم تمام ناکارآمدی‌هایش بر مسند ریاست فدراسیون فوتبال تکیه زده است بیش از چند یادداشت در نقد عملکرد وی مستند به مقررات داخلی ، اساسنامه ی فیفا و آیین نامه ی مربوطه تحریر کردم، اما هیچ اراده ای بر الزام وی و سایر مدیران ورزشِ کشور به پاسخگویی و تعیین تکلیفِ قرارداد های بین المللی و حیف و میل شدن میلیاردها تومان پول ملی خاصه قرارداد ویلموتس ندیدم.
در فاصله ی انتشار اولین یادداشت تا دو سال بعد که خبر اختلاس در موسسه فولاد مبارکه و تصدی مجدد مهدی تاج بر فدراسیون فوتبال منتشر شد،علاوه بر مطالب بنده،چندین مطلبِ مرتبط با موضوع قرارداد ویلموتس درخبرگزاری ها و جراید ، پیرامون ضرورت بررسی عملکرد رئیس وقت فدراسیون فوتبال منتشر شد تا اینکه در شهریور ماه سال جاری طی یادداشتی با این عنوان (( این یک یادداشت نیست، شکواییه ای است علیه مهدی تاج ))در خبرگزاری محترم خبرآنلاین دلایل لزوم اقامه ی دعوی علیه مهدی تاج را مطرح کردم:
بنا به صلاحیت مراجع قضایی تعریف شده در بند۵۲و۵۳اساسنامه فیفا که دربند ۱۱تا۱۸آیین نامه انضباطی نیز به آن تصریح شده تخلفات مدیران وقت فدراسیون در انعقاد قرارداد ویلموتس هیچ ارتباطی با سوء مدیریت مدیران فوتبالی از حیث یک تخلف صرف انتظامی-اداری نداشته در این فقره قانون مجازات اسلامی ،قانون مسئولیت مدنی وقانون رسیدگی به تخلفات اداری و...حاکم بر عملکرد مدیرانی است که در انعقاد قرارداد با ویلموتس نقش داشته اند. لذا چنانچه بنا براصول حقوق کیفری سوءنیت مدیران فدراسیون فوتبال در این فقره محرز شود تمامی افراد درگیر با این قرارداد بنا بر مقررات حاکم در فصل۱۲و۱۳قانون مجازات اسلامی(ماده۵۹۷تا۶۰۶حسب مورد)محکوم به تحمل کیفرو جبران خسارت هستند و در فرضی که محرز شود سوءنیتی در رفتار ایشان نبوده و انعقاد چنین قرارداد ننگینی ناشی از قصور و بی مبالاتی ایشان بوده از جهت قاعده تسبیب و مقررات مسئولیت مدنی وتخلفات اداری و...جبران خسارات وارده حداقل بازخوردی است که باید در نظر گرفته شود
.اما هیچ حمایت و واکنشی از سوی مسئولین ذیربط دیده نشد
چند شب پیش که مهدی تاج را بر قاب رسانه با آن رفتارهای طلبکار مآبانه دیدم، اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد؛ نگاه های معنا دار بازپرس در روز بازجویی بود و آرزو کردم کاش این گفتگو را ببیند ویا لااقل این چند سطر یادداشت را بخواند:بفرمایید تحویل بگیرید جناب بازپرس ،می بینید؟
امروز بدون آنکه هیچ خبری از اقدام مدعی العموم دیده شود ، آقای تاج پس از گذشت چند سال از فاجعه ی قرارداد ویلموتس و دسته گل هایی که در فوتبال ایران به آب داده در کمال خونسردی چشم به دوربین های رسانه در پاسخ به پرسش مجری برنامه می گوید: ویلموتس در جیب من است!! این پاسخ چند کلمه ای مهدی تاج با آن نگاه آمیخته با تبختر و غرور حکایت از شیوه ی مدیریتی حاکم بر نظام اداری این سرزمین و از جمله فوتبال ملی و بودجه ملی کشور دارد،مدیری که مستند به مقررات جاریه می بایست برای ریال به ریال پول بیت المال گزارش محکمه پسند و مستدل ارائه کند، طوری حرف می زند که گویی از قبل می داند ، قرار نیست به هیچ مرجعی پاسخگو باشد که اگر غیر از این بود هرگز جرات نمی کرد اینگونه وقیحانه از ارائه توضیح و چگونگی انعقاد چنین قرارداد ننگینی شانه خالی کند
آقایان مسئول! پاسخ مهدی تاج به جواد خیابانی محصول همان نگاهی است که داشتن تعهد و التزام مثلا عملی به نظام را از فاکتور لازم برای مدیریت در کشور می داند.
این آش، دست پخت کسانی است که با بادی در غبغبِ مدعی اند برای تصدی مدیریت در نظام اداری –حاکمیتی کشور هیچ نازی به تخصص نبوده ،بدون کمترین توجهی به خواست و اراده‌ی مردم ادعای متعهد بودن مدیر به ارزش های نظام را تنها ملاک ارزیابی یک مدیر موفق می‌داند،بفرمایید تحویل بگیرید!این مدیر متعهد شما و این هم حیف و میل شدن میلیاردها تومان پول بیت المال و طلبکار بودن آقای مدیر
وکیل دادگستری _شیرازنگارنده: محمدهادی جعفرپور
عناوین مهم :
