الفباخبر ، مالکیت باشگاه تراکتورسازی تبریز در شرایطی به مس سونگون واگذار شد که این باشگاه فوتبال حدوداً ۵۰۰ میلیارد تومان بدهی دارد!
خرداد ماه سال ۹۷ نقطه عطف فوتبال تبریز بود، زمانی که مالکیت باشگاه تراکتورسازی تبریز به محمدرضا زنوزی واگذار شد تا هواداران پرشور تبریزی آینده این تیم را غرق در نور ببینند. اما فاصله عرش تا فرش برای این باشگاه تنها سه سال به طول انجامید و تراکتور با کوهی از بدهی مجدداً به دولت واگذار شد.
در یک بازه زمانی نه چندان کوتاهمدت و با ریخت و پاشهای بیبرنامه، مالک سابق باشگاه تراکتورسازی نه تنها این تیم را به افتخار خاصی نرساند بلکه در مدت کوتاه از رتبه های بالای لیگ به نیمه دوم جدول سقوط کرد!
بریز و بپاش های بی جای زنوزی در تیم تراکتور تنها بدهی ۵۰۰ میلیارد تومانی به جای گذاشت و وزارت صمت به جای رسیدگی و جلوگیری از فرار یک بدهکار اقتصادی از پرداخت بدهی ها صورت مسئله را پاک کرد و در اقدامی مالکیت این باشگاه را به مس سونگون واگذار کرد.
پیشنهاد خرید باشگاه تراکتورسازی برای این تاجر آنقدر وسوسه کننده بود که به راحتی واگذاری را قبول کرد و به موجب یک قرارداد مس سونگون ملزم به پرداخت ۵۰۰ میلیارد تومان برای خرید این باشگاه لیگ برتری به زنوزی شد و در ادامه باید تمام بدهی ۵۰۰ میلیارد تومانی این باشگاه را نیز پرداخت کند.
این یعنی هزار میلیارد تومان از جیب بیت المال به نفع یک تاجر!
کمی به عقب تر می رویم، پنجم خرداد ماه سال ۱۳۹۷، بنیاد تعاون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به صورت رسمی باشگاه تراکتورسازی تبریز را به محمدرضا زنوزی مطلق واگذار کرد. فعال اقتصادی و سرمایه دار اهل تبریز که با ریاست هیات بدمینتون استان آذربایجان شرقی وارد ورزش شد و سپس با خرید سهام تیم فولادگستر تبریز، رسما به فوتبال ایران هم راه پیدا کرد. وی تیم تحت تملکش را به لیگ برتر رساند و در عین حال، به تراکتور هم کمک های مالی زیادی می رساند. به همین دلیل زنوزی که در شهر تبریز فرد مشهوری بود، نام خودش را در میان متمولان فوتبالی هم باز کرد. با این تفاوت که او دست به عصاتر از امثال بابک زنجانی و حسین هدایتی خرج می کرد و البته یک هدف بزرگ داشت؛ مالکیت بر تراکتور. تیمی که نه فقط تبریزی ها که دیگر ترک زبان ها هم طرفداری از آن را نوعی مسلک می دانند.
به هر ترتیب زنوزی به هدف خودش رسید و آنقدر برای در اختیار داشتن تراکتور اشتیاق داشت که دیگر باشگاه در اختیارش یعنی فولادگستر را که به ماشین سازی تغییر نام داده بود، در اختیار هیات فوتبال استان قرار داد تا مالکیت همزمانش بر دو باشگاه مغایرت قانونی ایجاد نکند. البته که در این شرایط هم از خرج کردن برای آن تیم هم ابایی نداشت. "آتا" با یک بریز و بپاش اساسی، کارش را در تراکتور استارت زد و با آوردن سه کاپیتان تیم ملی که آن زمان لژیونر بودند، حسابی از تبریزی ها دلبری کرد. او در ابتدای حضورش، جان توشاک سرمربی نامدار ولزی را هم به ایران آورد و تا می توانست از ستارگان ایرانی و خارجی در تیمش استفاده کرد و قرارداد سه ساله ای که اشکان دژاگه، مسعود شجاعی و احسان حاج صفی با این تیم منعقد کردند، نه به صورت ریالی که تماما دلاری بود و رقم آن برای هرکدام چیزی در حدود ۵۰۰ هزار دلار بدون آپشن تخمین زده می شد. شال قرمز رنگ منقش به لوگوی تراکتور، هیچگاه از گردن زنوزی برداشته نمی شد ولی این رفتارهای پوپولیستی و خریدهای بی حساب و کتاب، هیچ دستاوردی برای تیم وی نداشت و بحران مدیریتی، کم کم خودش را در تراکتور نشان داد. تا جایی که هواداران تیم که او را به دلیل خرج کردن برای تراکتور به نوعی می پرستیدند، این اواخر نگرشی منفی به ادامه حضور زنوزی در تیم داشتند و شرایط بد تیم باعث شد تا در تبریز علیه او شعارهایی سرداده شود.
احتمالا بیشترین سود را از حضور زنوزی در تراکتور کسانی بردند که لحظه ای از کنار آقای سرمایه دار دور نمی شدند. دلال هایی که بازیکن ها و مربیان بنجل خارجی را به این تیم غالب می کردند و در دفتر استانبول، مشغول بستن قراردادهای هنگفت بودند. اشخاصی مثل م.ع که هنوز هم در اطراف تیم حضور دارند و از کنار زنوزی یک امپراطوری بزرگ نقل و انتقالات در شمال غرب ایران به راه انداخته اند.
مدیریت عجیب و غریب زنوزی!
اوج این مدیریت قدرتمند! قرارداد با کوین کنستانت بازیکن سابق میلان بود. مدافعی که با مشکل قلبی به تراکتور پیوست، یک بازی هم برای این تیم انجام نداد و با حکم فیفا ۹۰۴ هزار دلار از این تیم دریافت کرد! تراکتور در زمان آتا، در تمامی دعاوی مطرح شده در فیفا و نهادهای انضباطی بازنده شد و این موضوع دلیلی به جز سو مدیریت نداشت.
به هر کیفیت دوران زنوزی در تراکتور تماما به حاشیه گذشت؛ انتخاب ۱۳ سرمربی و ۱۱ مدیرعامل در دوران قریب به سه سال و نیم، عمق فاجعه را در یکی از پرطرفدارترین تیم های ایران نشان می دهد. پس از این همه خرج بی فایده که تنها یک قهرمانی در جام حذفی را برای تی تی ها به همراه داشت، این باشگاه رسما در تاریخ ۱۳ شهریورماه سال جاری، با انتشار بیانیه ای اعلام کرد:" با عنایت به حواشی اخیر و تنشهای پیش آمده پیرامون تیم فوتبال تراکتور و حضور مکرر حدود ۱۵۰ نفر در روزهای اخیر در محل باشگاه که موجب برهم زدن آرامش تیم و تعطیلی تمرین امروز شد، به اطلاع میرساند، با توجه به خواسته افراد حاضر در این تجمع و در حضور عوامل هیات فوتبال استان، تصمیم هیات مدیره باشگاه بر آن شد که از این تاریخ تمامی فعالیتهای باشگاه به حالت تعلیق درآمده و امورات مربوطه از امروز بر عهده هیأت فوتبال استان آذربایجان شرقی بوده و تیم تحویل آنان میگردد."
به هرحال تامین هزینه های جاری تیم حتی با وجود اینکه در فصل جاری خالی از ستاره هم شده بود، در توان هیات فوتبال نبود اما از آن مهمتر، بدهی ۳۳۸ میلیارد تومانی به جا مانده از زمان زنوزی بود. مالک متمول تراکتور اعلام کرد که بدهی های باشگاه را صاف می کند و بعد آن را تحویل می دهد اما همین حالا که خبر واگذاری امتیاز تراکتور به شرکت ملی مس منتشر شده، آنها سه فقره بدهی خارجی به بازیکنانی دارند که روی هم یک فصل هم در تیم حضور نداشتند و برای طلب نزدیک به دو میلیون دلاری شان، پنجره نقل و انتقالاتی این تیم را بسته اند!
واگذاری عجیب تراکتور بدون حضور مالک!
اما در این واگذاری چندین مساله وجود دارد؛ یک اینکه طبق قانون تجارت، شرکت های سهامی یک مجمع عادی سالیانه دارند، یک مجمع عمومی موسسان که در زمان تاسیس شرکت تشکیل می شوند و یک مجمع فوق العاده که در مواقع اضطرار به برگزاری می رسد. پس تا زمانی که این مجمع فوق العاده تشکیل نشده، نمی توان انتقال مالکیت را رسمی دانست و این احتمال وجود دارد که در مجمع فوق العاده، چنین تصمیمی وتو شود و مالکیت تراکتور روی هوا بماند. مورد دیگر اینکه زنوزی به عنوان مالک، باید در زمان این واگذاری حضور می یافت و عدم حضور وی، دو فرضیه را مطرح می کند؛ اینکه یا این انتقال قانونی نیست و یا زنوزی مالک بخش عمده سهام این باشگاه نیست که بود و نبودش در زمان کاغذ بازی های اداری فرقی نمی کند. ضمن اینکه در صورت انتقال به شرکت ملی مس، قطعا نام تراکتور هم باید تغییر کند که این موضوع قطعا با واکنش شدید مردم متعصب تبریز به اسم تراکتور مواجه خواهد شد.
به هرحال همانطور که زنوزی خیلی راحت تراکتور را تحویل گرفت و به قول معروف تیم را به او دادند به همان راحتی و بدون بازی دادن او، تیم را پس داد و حالا می خواهند آن را به مس بدهند. بنابراین می توان نتیجه گرفت زنوزی در این مدت فقط نقش یک سرمایه گذار محض را داشته که برای تیم هزینه کند و وقتی دیدند ضعیف عمل کرده است، به همان راحتی که آمد او را برداشتند. برای همین می توان نتیجه گرفت او مالک تمام عیار باشگاه نبوده است.
فروش تیم بی صاحب و خرج از جیب بیت المال از زبان کاربران
بعضی کاربران توییتر فارسی به خصوص به این رفتارها انتقاد دارند. یکی از این کاربران نوشته «عدهای از نمایندگان قصد دارند تراکتورسازی را با چندین میلیون دلار بدهی به دولت قالب کنند. معنایش این است که خرج بریز و بپاشهای زنوزی را مردم فقیر ایران باید پرداختکنند. مافیا تیمی خریده، هزینه قمپوزها را نداده و الان ملت ایران باید صورت حساب را بپردازد. تازه ورزش سه تیتر زده که این انتقال با «رضایت» زنوزی خواهد بود! نخیر رضایت نداشته باشد. کارخانه را در مناقصه میخرند، وام کلان صنعتی برایش میگیرند، کارگرهایش را اخراج میکنند و پول کشور را به تاتارستان یا ترکیه منتقل میکنند. خرده بدهیهایش را به لطف نمایندهها، ملت پرداخت میکند.»
البته همان اتفاقی که پیشبینی میشد هم رخ داد و در حالی که میلیاردها تومان از کیسه ملت هزینه شده بود و در فرآیند مناقصه با کمترین قیمت باشگاه به زنوزی واگذار شده بود، حالا آن را به دولت واگذار کردند.
تاوان ندانم کاری یک تاجر بر دوش مردم!
در ایران همه چیز خصوصی شده است؛ از واردات واکسن گرفته تا بهداشت و درمان کشور و حتی نفت و پتروشیمی. حتی مدارس و دانشگاه و سیستم آموزشی کشور را هم به بخش خصوصی دادهاند تا نادرترین اتفاق در دنیای لیبرالیسم رخ دهد؛ چه آنکه هیچ کجای دنیا سیستم تامین اجتماعی و آموزش عمومی را تا این حد خصوصی نمیکند، اما در ایران همه چیز را خصوصی کردهاند، با این حال آنجا که باید این کار انجام شود، نمیشود و تیمهای فوتبال یکی پس از دیگری دولتی میشوند! این یعنی یک کارگر یا کارمند در یک سیستم دولتی نهایتا چهار تا ده میلیون تومان حقوق میگیرد، اما بازیکن فوتبال لیگ برتر که او هم حقوقبگیر دولت محسوب میشود، در بدبینانهترین حالت بین صد تا چهارصد میلیون حقوق ماهانه دریافت میکند؛ آنهم از کیسه بیت المال!
کمی دقیقتر، کمی جزئیتر!
اول از همه اینکه همانند همه واگذاریهای پیشین این واگذاریها نیز به هیچ وجه نه به خاطر خصوصیسازی بوده و نه در چارچوب طرح و برنامه جامعی که دارای توجیه اقتصادی باشند.
دو باشگاه بدهکار، به جای پرداخت مطالبات مس سونگون از صنایع ملی مس، به این مجتمع واگذار شده است. بدهی و هزینه به جای طلب مالی. پیچیدگی و بیمعنایی توأمان در یک معامله.
کارخانههای تراکتورسازی و ماشینسازی، دو نشان تجاری با مالکیت موسسه مهر اقتصاد ایرانیان و سازمان گسترش و نوسازی، هیچ ارتباطی به دو باشگاه ورزشی با این نامها در تبریز ندارند اما نشان تجاری آنها در فوتبال تبلیغ میشود. چه در دوران مالکیت زنوزی و چه حالا که مجتمع مس سونگون مالک این دو باشگاه شده، بیمعناست که تراکتورسازی و ماشینسازی با نام پیشین ادامه دهند. استاندار تبریز میگوید نام دو باشگاه تغییر نمیکند. این یک مضحکه در اقتصاد است که مس سونگون تیمهایی با نشان تجاری دو کارخانه دیگر را اداره کند، در فوتبالی که هیچ درآمدی خلق نمیشود و هر دو باشگاه چندصد میلیارد بدهکارند.
زوایای مضحک دیگر در این معامله به همین جا ختم نمیشود. صنایع ملی مس که سه تیم در لیگ برتر و لیگ یک دارد (مس رفسنجان، مس کرمان، مس شهر بابک)، حالا دو تیم دیگر هم در اختیار گرفته است. حضور همزمان این تیمها در لیگ برتر میتواند نام لیگ را به لیگ صنایع مس تبدیل کند! کنفدراسیون فوتبال آسیا، استقلال و پرسپولیس را به دلیل مالکیت مشترک از لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشته است اما صنایع ملی مس برایش پیام نانوشتهای فرستاده که مالکیت مشترک استقلال و پرسپولیس یک شوخی است و رکورد مالکیت بر باشگاهها را ما شکستهایم.
خرید دو باشگاه تراکتور و ماشین را با اشاره به مسئولیت اجتماعی مس سونگون توجیه میکنند، اما مسئولیت اجتماعی مس سونگون میتواند فراهم کردن امکانات ورزش همگانی برای مردمان روستاهای اطراف سونگون و ورزقان باشد، نه باشگاهداری حرفهای در تبریز، در فاصله ۱۳۰ کیلومتری از سونگون.
فرگوسن میراث دارد، زنوزی هم میراث دارد!
و اما برسیم به مالک پیشین این دو باشگاه که تنها دو خروجی داشت. از باشگاه تراکتورسازی در دوره مالکیت محمدرضا زنوزی فقط پسوند “سازی” حذف نشد، بلکه انبوهی از بدهی و وعدههای بیهوده به جا ماند و حالا زنوزی پس از مانورهای خبری، از «فروش» باشگاه حرف میزند. منظور واقعی او اما واگذاری باشگاه نیست، بلکه میخواهد بدهیهای انباشتهاش را واگذار کند.
واگذاری بدهی از معاملههای عجیب و نوبرانه در اقتصاد ایران است. حاصل مالکیت زنوزی بر باشگاه تراکتورسازی به روایتهای گوناکون چند صد میلیارد بدهی تخمین زده میشود که حتی محاسبه دقیق درباره آن وجود ندارد و رییس هیات فوتبال آذربایجان شرقی پیشتر از رقم ۳۸۸ میلیارد تومان حرف زده بود. ارزش نشان تجاری تراکتورسازی اگرچه میتواند ارقامی بزرگتر از این مقدار بدهی باشد اما مطابق واقعیتهای جاری در اقتصاد فوتبال ایران تحمل این میزان بدهی از عهده یک باشگاه خارج است.
زنوزی بدون رعایت فیرپلی مالی به نابسامانی بیشتر در بازار نقل و انتقالات ایران افزود، قراردادهای دلاری و با ارقام خارج از عرف با بازیکنان ایرانی بست، مربیان خارجی را هر بار با تصمیمات عجولانهاش در تراکتور ناکام گذاشت، در قرارداد با بازیکنان خارجی ولخرج و سپس بیتعهد بود تا آنچه برای تراکتورسازی به جا بماند، انبوهی از بدهی و پرونده شکایتهای مالی باشد.
آسیبی که این سیاق باشگاهداری به فوتبال وارد میکند، مسدود کردن راه باشگاهداری خصوصی برای دیگران است. با این میزان از خاصهخرجی و ایجاد تعهدهای مالی بیپشتوانه، فوتبال گران و گرانتر شده است و باشگاهداری فقط از کسانی برمیآید که به روش مالک تراکتور بخواهند دورانی پر سر و صدا را پشت سر بگذارند و بروند.
زنوزی میتواند درباره حقوق پایمالشده باشگاهها از جمله حق پخش تلویزیونی حرف بزند، میتواند از زیانبار بودن باشگاهداری در فوتبال ایران بگوید و حرف بیراهی هم نزده است اما او با شناخت از وضعیتی که بر اقتصاد فوتبال ایران حاکم است، چرا تراکتور را ثروتمند جلوه داد؟ سرانجام تمام آن پولهایی که مثل شاباش به هوا میرفت، به عنوان بدهی روی سر باشگاه تراکتورسازی آوار شده است.
تراکتورسازی از ۵۱ سال پیش تا امروز هرگز مالکی با ادعای ثروت بیشتر از مالک امروزش نداشت اما هرگز به اندازه امروز بدهکار نبود. تمام آن نمایش تمول تراکتورسازی در چند سال اخیر صحنهای روی پرده با بازیگری مالک بود، اما نمایش تمام شده است.
نگارنده: مصطفی لونی
انتهای پیام