به گزارش الفباخبر ، رئوف پیشدار، استاد دانشگاه و کارشناس حوزه ارتباطات نوشت: ایران یکی از هدفهای اصلی در نبرد رسانهای است که دنیا درگیر آن است. از این رو نمیتوان سخنی نسنجیده بر زبان راند و یا حرکتی غیرمعقول و غیرمقبول داشت، و بعد با عبارتهایی مانند شوخی کردم، تکذیب میکنم، تقطیع شده است، کار منافقین و دشمن استکباری و صهیونیستی است، سر و ته آن را هم آورد و غافل از هزینههای آن بود.
واکنش منتسب به آقای «حسن نوروزی» نایب رییس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس به برگزاری دادگاهی در لندن در مورد حوادث آبان ماه سال ١٣٩٨ متعاقب افزایش بهای بنزین، اگر چه او از اساس آن را تکذیب کرده و جعلی خوانده است، مصداق مناسبی برای باورهای بالا، ریشهدار در علم سیاست است .میخواهد شوخی باشد یا جدی!
با رجوع به منابع در دسترس روشن میشود، آقای نوروزی که نمیدانم تحصیل و تخصص حقوقی دارد یا نه و عضو کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی است ! برای سخنان شاذ درباره مسائل مهم و حساس کشوری مشهور است که حداقل در یک مورد منجر به تشکیل پرونده در دادگاه علیه او شده است.
نکته مهم این است که آقای نوروزی نماینده بیتجربهای نیست و سومین دوره نمایندگی خود را در مجلس میگذراند. او متولد سال ۱۳۳۹ در مشهد است و در دورههای هشتم، دهم و هماکنون در دوره یازدهم نماینده رباط کریم و بهارستان است. همان منطقهای که در جریان اعتراضات آبان ٩٨ کشتههایی داشت.
نوروزی در جریان ماجرای هواپیمای اوکراینی گفته بود: "هواپیمای اوکراینی در اسرائیل دستکاری شده و در کنترل آمریکا بود. بنابراین نیرویی که به هواپیمای اوکراین موشک زد، وظیفهاش را بهخوبی انجام داد."
این اظهار نظر آنقدر عجیب بود که سازمان قضایی نیروهای مسلح به دلیل نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی علیه او اعلام جرم کرد.
حسن نوروزی چندی پیش هم در رابطه با هک دوربینهای زندان اوین و انتشار ویدئوهایی بحث برانگیز از داخل زندان گفته بود: «فیلم منتشر شده از اوین کار صهیونیستهاست، با توجه به شکستهای آمریکا و اسرائیل در افغانستان و این که ارتش اول جهان در مقابل چریکهای پابرهنه و مظلوم افغانستان شکست خورده است، اینها خواستند ذهن مردم را به واسطه ایران پرت کنند.» و «برایم مقبول نیست، وجدانم نمیپذیرد که چنین اتفاقی در زندانها رخ داده باشد.» از این نماینده مجلس اخیرا نیز نقل قولی پرحاشیه در مورد تعدد زوجات انتشار یافت که واکنش منفی جامعه را بهدنبال داشت.
پیام و مقصود این نوشته نقد یک شخص نیست. هدف توجه دادن رهبران و ناظران امور به هزینههای بسیاری است که برای خودنمایی به انقلاب، کشور و ملت تحمیل میشود.
نمایندهای که در تریبون عمومی اطلاعات طبقه بندی شده کشور را انتشار میدهد، مدیری که آمار و ارقام حیاتی کشور را رسانهای میکند، خودبزرگبینی که در یک نگاه تنگ و بسته و متوهم، افکار عمومی را با اظهاراتی نسنجیده مشوش میکند و اینها بعد خود را به کناری میکشند، همه باید توجه داشته باشند که هزینههای این رفتارها را یک ملت با جیب تهی خود میدهد.
به مجموعهای از هزینهها که پرداخت آن بردوش آحاد جامعه است، ولی در محاسبات آورده نمیشود، اصطلاحا هزینههای اجتماعی گفته میشود؛ مانند آلودگی هوا و اثرات آن، ترافیک و اتلاف وقت، ملتهب کردن جامعه و مسائل زیاد دیگر از این دست. ممکن است عامل انسانیِ تحمیل این هزینه، همه افراد یک جامعه باشند یا گروهی، دستهای و فردی، اما مهم این است که همه ی افراد جامعه یکسان و بدونتوجه به سهم ومسئولیتشان ، هزینه آن را میپردازند و در حقیقت به آنها تحمیل میشود و دیگر آثار مترتب نیز به همین منوال بر دوش جامعه خواهد بود.
با این توضیح هر چند مختصر، با امید و انتظار که دوستان و صاحبان قلم، همه زمینههای آن را وفق تخصص و آگاهیهای خود بررسی کنند، همین نوشته کوتاه را طلیعه این مختصر قرار میدهم که پرسیده و بررسی شود، چرا در کشور ما برخی افراد، تا این حد طالب «تیتر یک» شدن، هستند و برآن اصرار دارند، بی آنکه به پیامدهای مختلف آن، از جمله تحمیل هزینههای اجتماعی توجه کنند. لطفا نگاهی به یکی از روزنامه ها بیندازید یا یک بخش خبری رادیو و تلویزیون را مورد توجه قرار دهید، مطمئن هستم به تعداد زیادی فرآورده خبری برخورد خواهید کرد که میتوانید مصداق این بحث بدانید. مساله، فراتر از درج یا عدم درج این نوع خبرهاست.
آنچه دراین میان اصلا به حساب نمیآید، هزینه فوقالعاده سنگینی است که جامعه آنرا میپردازد و برایش نه تنها سود ندارد که باید برای آن باز هم هزینه کند. این مساله خاص مسائل اجتماعی نیست و در همه امور بهویژه بخشهایی که از حساسیت بیشتری در نزد افکار عمومی داخل یا خارج برخوردار است، مصداق دارد و حتی فراتر از بحث هزینه، میتواند عواقبی را برای یک ملت یا کشور و حتی هر دو بهدنبال داشته باشد که به هیچ وجه قابل جبران نباشد. دقت در گفتهها و نوشتهها خاص زمان حاضر نیست ولی در شرایط کنونی کشور، رعایت آن بیشتر از هر زمانی واجب است. به تعبیر یکی از بزرگان نظام، دشمن اینک چون ببر زخمی، در فضایی بهشدت ارعابی منتظر فرصت است تا آنچه را به حق یا ناحق منافع حیاتی خود میداند، بهدست آورد یا حفظ کند و توسعه دهد. آنچه دراین شرایط میتواند کشتی امور را به سرانجام مقصود و نظر برساند، مدیریت کردن بر امور از جمله بر زبان و قلم بهخصوص توسط صاحبان مقام است. ماهیت ذاتی دشمن، دشمنی کردن است و غیر از این نمیتواند باشد و نیست، همانطور که تبدیل کردن تهدید به فرصت یک اصل حیاتی و مهارت مدیریتی است. کم نیستند جوامعی که این اصل را بهکار برده و برندهاند و منافع ملی خود را حفظ و توسعه و تعمیق میبخشند، اما تاریخ نمونههای زیادی را نیز دیده است که در آن تهدیدها، فرصتها را عقب زدند.
انتهای پیام