الفبا بهروز قزلباش : گرسنگی، به عنوان یک انگیزه اولیه انگیزه پرتوانی است. افرادی که با رژیم غذایی نیمگرسنگی زندگی کردهاند، گزارش میدهند که بیشر افکار و رویاهای آنان دربارۀ غذا و غذا خوردن بوده است.
بدن جاندار برای آنکه بتواند به نحوی کار آمد عمل کند به مقدار معینی از مواد غذایی نیاز دارد. کاهش این مواد غذایی مکانیسمهای تعادل زیستی را فعال میکند تا ذخیرۀ غذایی بدن را آزاد کند. از سوی دیگر محرکهای بیرونی نیز میتوانند بر احساس گرسنگی و رفتار خوردن اثر بگذارند. عطر یا منظرۀ غذا میتواند گرسنگی را برانگیزد، حتی وقتی نیاز فیزیولوژیایی وجود نداشته باشد. گرسنگی در واقع یک انگیزۀ درونی است که فرد را به برآوردن نیاز بدن سوق میدهد.
عادتها و رسم و رسوم اجتماعی نیز میتوانند بر رفتار غذا خوردن اثر بگذارند. شما ممکن است عادت کرده باشید در ساعات معینی از روز غذا صرف کنید و در نتیجه به محض اطلاع از اینکه ظهر شده ، ناگهان احساس گرسنگی میکنید. ممکن است وقتی غذا را با اشخاص پراشتها صرف میکنید، بیشتر بخورید تا وقتی که تنها هستنید. در کل، غذا خوردن از چند عامل فیزیولویایی، محیطی و اجتماعی اثر میپذیرد و این مساله این انگیزه را علاوه بر یک انگیزه اولیه در زمره انگیزههای پیچیده قرار میدهد.
افکار افرادی که خود یا نزدیکانشان در معرض حادثه یا خطر قرار گرفتهاند، پیرامون چگونگی تامین نیاز به امنیت، رفع خطر و جبران خسارات دور میزند.
برای این که فرد بتواند در جامعه و خانواده به نحور کار آمدی عمل کند، نیاز مند احساس امنیت و آرامش خاطر است. برای تامین این آرامش و امنیت، نیاز به داشتن تضمین های جبران تهدید دارد. نبود یا کاهش امنیت، تجربۀ زیستۀ انسانهایی است که قادر نبوده اند در مواقع بروز خطر و یا وارد آمدن خسارات ناشی اتفاقات یا پیش بینی های آتی برای آسایش خاطراقدامی انجام دهند که از پیش تضمین ها به سود رفع خطر و تامین آسایش بهره ببرند و لذا دچار بحران ناتوانی در جبران شدهاند.
افراد در زندگی مدنی نیازمند مکانیسمهایی هستند که تعادل زیستی آنها را فعال و حفظ کند. افراد نیازمند ذخیرۀ امنیتی و رفاهی هستند که تامین آن به عهدۀ شرکتهای بیمه است. بیمه گران هنگام نیاز بیمهگذاران، با آزاد سازی ذخایری از دارایی خود به سود بیمهگذاران این تکلیف را به انجام میرسانند. رفتار شرکت های بیمه و نحوۀ تعامل(خوب-بد) شرکت های بیمهگر، تعیین کنندۀ رفتار بیمه گذاران است.
همانطور که گرسنگی یک فرد تحت تاثیر عطر یا منظرۀ غذا قرار می گیرد و گرسنگی اش برانگیخته میشود، و شدت این تاثیر به حدی است که حتی وقتی فرد نیاز فیزیولوژیایی وجود نداشته باشد، تمایل به رفع گرسنگی پیدا می کند، رفتار بیمه گر با بیمه گذار نیز می تواند در جلب مردم به خدمات بیمه موثر باشد. نحوۀ رفتار بیمه گران، در واقع یک انگیزۀ درونی برای فرد ایجاد میکند که او را به برآوردن نیازهای آتیاش سوق میدهد. همچنین عادتها و رسم و رسوم اجتماعی نیز میتوانند بر رفتار بیمه گذاران تاثیر بگذارند. شما ممکن است عادت کرده باشید در ساعات معینی از روز غذا صرف کنید و در نتیجه به محض اطلاع از اینکه ظهر شده، ناگهان احساس گرسنگی میکنید. درست مقل وقتی که تصادف میکنید، دنبال اوراق بیمه خودروی خود میگردید. یا وقتی از کارافتادگی پیدا کردید به دنبال استفاده از مزایای بیمه هستید.
واقعیت این است که بیمه در سبد خانوار ایرانی جای چندان مهمی ندارد، این برگردان همان معنای نفوذ ناچیز بیمه در جامعه است. شرکت های بیمه گر در تنبلی یا فقدان رسانه های ملی قدرتمند که به کمک مردم نمی آیند ،مجبور به سرمایه گذاری فرهنگی برای شکل دادن به عادت ها و رسم و رسوم اجتماعی مرتبط با بیمه هستند.
آنها باید بتوانند با عملیات فرهنگی اشتهای لازم را برای مردم در زمینه استفاده از خدمات بیمه فراهم کنند.
ممکن است افراد و اطرافیان در موقعیت جبران، رفتار بیمه گران را به شدت رصد کنند، آنها باید پاسخ پر اشتهایی آسیب دیدگان را از شرکت های بیمه دریافت کنند تا برای پرداخت بخشی از درآمد خود به بیمه گران، ترغیب شوند. امساک غیر منطقی شرکت های بیمه در جبران به رفتارهای مردم در مقابل بیمه گران اثر منفی میگذارد. بهره مند شدن از انواع بیمه و خدمات بیمه گران، از چند عامل محیطی و اجتماعی اثر میپذیرد و این مساله علاوه بر این که پشتیبانی نیاز به بیمه را از یک انگیزۀ اولیۀ زیست اجتماعی سلب میکند بلکه آن را در زمرۀ شرایط پیچیدهای قرار میدهدکه تحلیل و دریافت چرایی و چگونگی آن، دیگر مقولۀ آسانی نخواهد بود.
به هر صورت میتوان برابر نهاد «گرسنگی» به منزلۀ نیاز فیزیولوژیک را نیاز به«بیمه شدن» فرض کرد. این ناشی از صورتبندی اجتماعی زندگی، در شرایط مدرن است. نیاز به افزایش اشتهای بیمه خواهی در جامعه درگیر چنین انگیزههایی است که باید دائما به آن توجه کرد.
انتهای پیام