به گزارش الفباخبر ، بعد از آنکه دکتر پرویز خسروشاهی نهادهای صنعت بیمه را به روشنگری بیشتر در مقابل هجمههای غیراصولی فراخواند، اینبار نیز نسبت به مصاحبه خبرگزاری ایلنا با دو نفر از صاحب نظران تامین اجتماعی که در آن شرکتهای بیمه تجاری را به خاطر عرضه محصولات مرتبط با بازنشستگی فریبکار خوانده بود، واکنش نشان داد.
گزارش گمراه کننده تامین اجتماعی در مورد بیمه های بازرگانی
خبرگزاری ایلنا مصاحبهای با دو نفر از صاحبنظران محترم نظام تأمین اجتماعی انجام داده و در آن شرکتهای بیمه تجاری را که مبادرت به عرضه محصولات مرتبط با بازنشستگی میکنند متهم به فریبکاری کرده و تبلیغات آنان در این زمینه را کذب خوانده است.
وقتی این گزارش را میخوانیم هیچ گزاره یا فکتی که مبنای ادعای فریبکاری یا کذبگویی شرکتهای بیمه تجاری باشد ارائه نمیشود و صرفا بر اساس برخی پیشفرضهای ذهنی و قالبهای کلیشهای نظام تأمین اجتماعی که کاربرد و الزام چندانی هم برای نظام بیمههای تجاری ندارد و لزوماً هم صحیح نیست نسبتی نادرست به بیمههای تجاری داده میشود.
با بررسی کارشناسان الفباخبر ، برخی گزارهها نشان میدهند حتی اطلاع دقیق و درستی از بیمه بازرگانی وجود ندارد ؛ حتی در زمینه موضوع سادهای چون تعداد شرکتهای بیمه تجاری، اطلاعات قدیمی ارائه میشود یا اینکه حداقل نرخ سود تضمینی، با نرخ سود نهایی یکی گرفته میشود. اصل مدعای این گزارش آن است که چون نظام بازنشستگی ما در لایههای پایه و حمایتی خود هنوز بدرستی شکل نگرفته پس امکان اقدام در لایه نهایی که کار بیمههای تجاری است وجود ندارد. این ادعا به روشنی مردود است چون برای ارائه خدمات بیمهای در لایه نهایی، ارائه خدمات در لایههای پایینتر شرط لازم نیست و دلیلی ندارد مردم را از خرید بیمههای مکمل تا قبل از وجود نظام تأمین اجتماعی کارآمد در لایههای پائینتر برحذر بداریم.
عناصر اصلی بیمه بازنشستگی ؛ دریافت حق بیمه بازنشستگی در دوران اشتغال ، سرمایهگذاری حق بیمههای دریافتی و نهایتاً پرداخت حقوق بازنشستگی پس از بازنشستگی فرد شاغل است. بیمه بازنشستگی میتواند بصورت اجباری و از طریق ساز و کارهای حمایتیِ دولتی و عمومی صورت بگیرد یا بصورت اختیاری و در قالب ساز و کار تجاری و یا ترکیبی از هر دو. چه دلیلی دارد مردم را مقید کنیم تا برای استفاده از امکان بیمه بازنشستگی اختیاری، منتظر شکلگیری بهینه ساز و کار بیمه بازنشستگی اجباری و حمایتی بمانند؟ دلیلی ندارد مردم و بیمههای تجاری خود را مقید به لایهبندی نظام تأمین اجتماعی کنند. پیشنهاد میشود نظام تأمین اجتماعی بجای تلاش برای منوط کردن فعالیت لایه نهایی نظام چند لایه به تکمیل لایههای پایینتر، گزارشی از ضریب خسارت خود طی دهههای اخیر ارائه و آنرا با ضریب خسارت بیمههای تجاری مقایسه کند و نگاهی هم به این نظرسنجی ایسپا در فروردین ۱۴۰۱ بیاندازد.
واقعیت آن است که در نظام تأمین اجتماعی اجباری و حمایتی ما که بخشی از منابعاش را بیمهشده یا شاغل تأمین میکند، شاغل در عمل هیچ اختیاری ندارد و در واقع با یک قرارداد کاملا یکطرفه مواجه است و سازمانهای بازنشستگی مربوط و مقامات بالادستی تقنینی و اجرائی ذیربط، هر تصمیمی که صلاح میدانند چه در طول دوره پرداخت حق بیمه و چه در طول دوره پرداخت مستمری بازنشستگی، میگیرند. درباره میزان و ساز و کار پرداخت حق بیمه تصمیم میگیرند بدون اینکه شاغل حقی حتی برای اعلام نظر داشته باشد، به تشخیص خود بین شاغلان در میزان حق بیمه و ساز و کار پرداخت آن تبعیض قائل میشوند، یکی را زودتر و دیگری را دیرتر بازنشست میکنند، نحوه محاسبه مستمری را به تشخیص خود تعیین و برای آن سقف تعیین میکنند، بین گروههای مختلف بازنشسته از جهت میزان و نحوه محاسبه مستمری تبعیض قائل میشوند، منابع جمعآوریشده تحت عنوان حقبیمه را به صلاحدید خود سرمایهگذاری میکنند و دهها مورد دیگر.
در واقع با توجه به منابع بزرگی که جمع میشود، نظام تأمین اجتماعی به ابزاری بزرگ برای توزیع انواع رانت تبدیل شده است. حالا در این میان، بیمههای تجاری وارد شده و قصد دارند مسیری برای شاغلان باز کنند تا آنها تا حدودی از مشکلات و قیود مورد اشاره خلاص شده و با اختیار خود و البته با پول خود به خرید خدمات بیمه بازنشستگی از بیمههای تجاری بپردازند. آیا باز کردن این مسیر جدید توسط بیمههای تجاری، به نفع مردم است یا به ضرر آنها؟ آیا این اقدام فریب دادن مردم است یا قراردادن یک امکان دیگر پیش پای مردم و کمک به آنها؟ تنها دغدغهای که در این ارتباط میتواند مطرح شود عدم تقارن اطلاعات بین شاغلان و بیمههای تجاری است.
انتهای پیام