به گزارش الفباخبر ، رئوف پیشدار استاد دانشگاه و کارشناس رسانه در یادداشتی نوشت: « ایران سرزمینی نیمه خشک در جنوب غربی آسیا است. علوم کلاس پنجم ابتدایی در دوره تحصیلی ما!». محدودیت منابع آب، مساله فقط امروز ایران نیست. بسیاری از کشورهای جهان با این وضعیت روبرو هستند، اما مهم تدبیر کردن و مدیریت همین منابع اَقلی است که متاسفانه شاهد بی تدبیری های بسیار بوده ایم.
«عدم توجه به الزامات توسعه پایدار» در کشوری که در طول تاریخ آن، آب ابزار سلطه و یا در مقابل عامل درگیری ها و در نهایت چه بسا اضمحلال حکومت ها بوده است را می توان به عنوان دلیل اصلی سوء مدیریت آب در کشور بر شمرد و اگر توجهی به این الزامات نشود، بر این نوع بحران و بحران هایی از این دست پایانی مترتب نخواهد بود.
فناوریهای نوین امروزه به بسیاری از کشورها این امکان را داده است تا از اَقل های موجود از جمله آب، بهترین بهره وری را داشته باشند. نمونه دردسترس آن دوبی است که حالا حتی از هوای خشک کویری، آب استخراج می کند! و همینطور بیابانهای خشک عربستان که در پرواز به مقصد جده و یا مدینه منوره، قابل مشاهده است که بسرعت در حال تبدیل شدن به مزارع سرسبز است.
تخصص من منابع آبی و مدیریت آن نیست، به نظر کارشناسان قائل و با آنها در کلیت امر هم نظرم که در مبحث آب و مدیریت آن، از سد سازی گرفته تا توزیع و روش های آن، توصیه ها و نظرات کارشناسی مورد توجه قرار نگرفته که سند صدق آن، وضعیت موجود است.
«ایران با ۲۵۰ میلیون متر مکعب متوسط نزولات جوی، کشور خشکی تلقی میشود. رشد جمعیتی یعنی نیاز به غذای بیشتر، توسعه کشاورزی، ارتقای سطح بهداشت و رفاه اجتماعی، نیازهای توسعه صنعتی و حفاظت بیشتر از اکوسیستمها که همه ی اینها به معنای تقاضای بیشتر آب است. ما در اثر رشد جمعیت منابع آب تجدیدشونده سالانهمان در سال ۱۳۳۵ برای هر فرد از آحاد مردم هفت هزار مترمکعب بوده، در سال ۱۳۸۳ به حدود ۱۵۰۰ مترمکعب رسیده و الان براساس برخی برآوردها در حدود ۸۰۰ مترمکعب است که پایینتر از مرز کمآبی است که برای هر نفر در سال هزار مترمکعب در نظر میگیرند. از میزگرد آب در كلاب هاوس روزنامه شرق»
من فکر می کنم؛ تجمعاتی که صورت میگیرد و مطالباتی که از دولت برای آب یا مسائل مختلف در طول دورهها انجام شده، جامعه و کشور را باید به سمت راهحلهای پایدار سوق دهد و اگر بنا باشد به همان روش های قبل عمل شود،
نتیجه اش حتما تشدید مساله خواهد بود، و بهتر است جهت اقدام و کنشگری را از صرف مطالبات، به ایجاد برنامهها و اقدامات یا حمایتطلبیهایی که میشود در جامعه مدنی انجام داد، تغییر دهیم.
« همه جای جهان بحرانهای محیطزیستی دارند و هیچ وقت نمیتوان همه مشکلات را یکشبه برطرف کرد، اما اگر فرض کنیم که فردا همه چیز کنفیکون شود و اصول ابتدایی حکمرانی را برقرار کنیم، با دید درازمدت به همه چیز بهتر بنگریم، آب و محیط زیست را بهعنوان یک منبع باارزش برای بقای کشور در نظر بگیریم، عدالت را پیاده کنیم، شفافیت را لحاظ کنیم، بدانیم منابع و مصارف در کشور چه وضعیتی دارد، فساد را در کشور از بین ببریم، بین همه نهادها هماهنگی ایجاد کنیم که همه این موارد غیرممکن است، بااینحال خیلی از آسیبهایی را که زدهایم، نمیتوانیم برگردانیم. من میگویم نگوییم این بحران است به خاطر اینکه در شرایط بحران شما از یک وضعیت موقت صحبت میکنید. سعید مدنی جامعه شناس، میزگرد روزنامه شرق در کلاب هاوس»
وقایع اصفهان همانطور که اشاره شد؛ امری مسبوق به سابقه است. واقعیت این است که ما در حال ورود به مرحله جدیدی از بروز اعتراضات مردمی هستیم و باید با نحوه دیگری با آنها مواجه شویم، یعنی به سمت تعامل برویم ؛ همانطور که در روزهای اول اعتراضات اخیر کشاورزان اصفهانی رفتیم.
واقعیت این است که کشورمان شاهد انباشت نارضایتی ها اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... است که به «خستگی اجتماعی» انجامیده که پیامدهای بدی در عرصه های مختلف دارد و نهایت امر سیستم را خسته می کند.
در پاسخ به این اعتراضات ناشیانهترین اقدام، پاک کردن صورت مساله و دادن آدرس غلط و رو در رو قرار دادن مردم و راه انداختن درگیری استانها است که خود از منظر امنیتی می تواند تهدیدی جدی تر در حوزه امنیت ملی تلقی شود.
به رسمیت شناختن حق اعتراض از جمله حقوق ملت در فصل سوم قانون اساسی است. بدیهی است که حتی در شرایط ایده آل هم اقلیتی ناراضی باشند. به رسمیت شناخته شدن حق اعتراض مسالمت آمیز اولین گام برای پیشگیری از رفتارهای خشونت باری است که هم برای اعتراض کننده خسارت بار است و هم برای نهادی که ممکن است عملکردش دلیل این اعتراض باشد.
این صدای اعتراض را باید با گوش جان شنید و برای آن هم در کوتاه مدت و هم بلند مدت چاره اندیشی کرد. بدون آنکه رنج این مردم مایه درگیری های جناحی و اسبابی برای برد یا باخت جریان های سیاسی شود.
در عین حال توجه خواهیم داشت که « از رفتار قهری بدتر، وارونه جلوه دادن واقعیتهاست. اینکه با مردم برخورد شود و سپس با توسل به ترفندهای تبلیغاتی تلاشهایی برای وارونه جلوه دادن آنچه رخ داده است به عمل آید، علاوه بر اینکه افکار عمومی را قانع نمیکند، اعتماد مردم به مسئولین و دستگاههای تبلیغاتی را مخدوش مینماید... در حوادث اصفهان، جای خالی روحانیت برای حمایت از مردم و ایفای نقش ناصحانه نسبت به کارگزاران کاملاً مشهود است. روحانیت و مرجعیت در طول تاریخ در هر زمان که مشکلی برای مردم پیش میآمد، به صحنه میآمدند و آن را حل میکردند و مردم را از درد و رنج نجات میدادند... در مشکلات امروز اصفهان و سه استان دیگر که درگیر کمبود یا مدیریت نادرست آب هستند، علمای دین میتوانند به صحنه بیایند و با روش ناصحانه و هدایتگرانه نسبت به مسئولین و حامیانه نسبت به مردم، این مشکل را نیز حل کنند. حجت الاسلام مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی»
نکته مهم تر در این میان؛ عدم باور واقعیت ها، و قدسیسازیها و اعتباربخشیها به اموری است که زاییده دست بشر خطاکار است. چنین پنداری صاحبان قدرت را از دایرهی نقد بیرون میبرد و لباسی آسمانی بر قامتشان میدوزد و دیگر نمی توان از کاستی ها سخن گفت.
انتهای پیام