الفباخبر، دکتر علی سرزعیم اقتصاددان در نامهای به آیتاللهرئیسی، رئیسجمهور منتخب کشور نوشت: جناب آقای رئیسی با سلام و احترام، با توجه به نشستی که با جمعی از اقتصاددانان داشتید، به نظرم رسید بهعنوان یک دانشآموخته علم اقتصاد برخی نکات مهم را به حضرتعالی بیان کنم، شاید مفید باشد.
من بهشخصه معتقدم در شرایط فعلی کشور (و تا اطلاع ثانوی)، بهبود اقتصادی بر همه امور دیگر اولویت دارد و این امر ممکن نخواهد بود مگر با اصلاح برخی سیاستها و اصلاح برخی ساختارها. اولین مسالهای که با آن روبهرو میشوید، انتخاب سیاست درست است. دشواری این قضیه قطعا در انتخاب کابینه خود را نشان داده و نشان خواهد داد. به نظرم شما همانند چین عمل کنید. در چین یک نفر معاون رئیسجمهور در حوزه اقتصاد است و او همه تیم اقتصاد را میچیند. مشابه این امر در سیاست، فرهنگ و... نیز هست. به نظرم یک نفر را بهعنوان مغز متفکر اقتصادی خود انتخاب کنید و بگذارید دیدگاه او ملاک عمل شود و او تیم اقتصادی شما را شکل دهد. مشابه همین کار را میتوانید در عرصه فرهنگ و اجتماع و سیاست انجام دهید. اینگونه یکدستی تضمین میشود.
دومین نیاز حکمرانی کشور، قاطعیت در تصمیمگیری و شجاعت در اجرا است. در عین حال باید هشدار داد تصور اینکه میتوان اقتصاد را نیز مانند عرصه قضایی از مرکز کنترل کرد، سودایی ناشدنی است. باور کنید یا نکنید این یک واقعیت است که بزرگترین ارتشها و قدرتهای جهان نمیتوانند حریف متغیر قیمت شوند! ذهنیت اینکه میتوان قیمتها را به کنترل خود درآورد، سودای نافرجامی است که ممکن است به سراغ شما بیاید. مهمترین خطای آقای روحانی تقلا برای جنگ با نظام قیمتها بود. نتیجه این امر نه تنها اختلال شدید در بازار و بروز رانت وسیع شد، بلکه دولت هر روز گرفتار کمبود یک کالا مثل مرغ، تخممرغ، برق و آب میشد.
در میان کابینه دو سمت هست که بر همه سمتهای دیگر اولویت دارد: سازمان برنامه و بانک مرکزی. شما می توانید روی همه وزرای دیگر معامله و بده بستان کنید و ممکن است ناچار شوید در برخی وزارتخانهها بهترین فرد موجود را بهکار نگیرید. تا وقتی که در دو سمت سازمان برنامه و بانک مرکزی بهترینها را بهکار گیرید، جای نگرانی کمی خواهید داشت. باور کنید که قدرت یک کارشناس در سازمان برنامه میتواند از قدرت یک وزیر در بسیاری از وزارتخانهها بیشتر باشد.
درمورد بانک مرکزی نیز وضعیت کمابیش همینطور است. اقتصاددان مقتدر و باسوادی را به آنجا بگمارید. بگذارید بانک مرکزی مقتدر و مستقل از دولت بماند و زیر بار شما نرود. خطر ابرتورم کماکان در کمین اقتصاد ماست و نباید آن را دست کم گرفت. این سمت را فدای هیچ مصلحت و ملاحظهای نکنید. تنها به این بیندیشید که بهترین اقتصاددان پولی را که میشناسید بهکار گیرید.
وزارت اقتصاد بعد از این دو دستگاه اهمیت دارد که خود نیازمند بازاندیشی مجدد در ماموریت و سازماندهی است. اگر این مثلث درست چیده شود، شانس موفقیت شما بیش از ۵۰درصد خواهد بود؛ اما چینش نامناسب این سه سمت (خصوصا آن دو سمت اول) قطعا شانس شکست شما را بیش از ۷۰درصد خواهد کرد. در دولت آقای روحانی چون در این سمتهای کلیدی انتخابهای دقیقی صورت نگرفت، اقتصاد کلان چنان وخیم شد که نگذاشت موفقیتهای بخشی ظاهر شود.
نکته آخر اینکه بسیاری از سیاستمداران تصور میکنند اگر عملکرد دولت مناسب نیست بهدلیل ضعف راننده آن است؛ اما به زودی خواهید دید که مساله به مراتب بزرگتر است. اقسام نهادهای نظارتی درست شده که جسارت اقدام را از مدیران میستاند.
مشکل دیگر ترتیبات حاکمیتی موجود است که بسیار پرچالش است. در وهله نخست مجلسی است که در همه امور به اشتباه دخالت میکند و همه تغییرات کلان به تایید مجلس منوط شده است. به زودی خواهید دید که اکثر تصمیمات درست در آنجا به بنبست میخورد. به اجمال عرض میکنم که در خودروی حکمرانی موجود پدال گاز ضعیف و پدال ترمز قوی است. در این حکمرانی افراد و نهادهای زیادی حق وتو دارند و این موجب میشود بیشتر تصمیمها به اجرا نرسد و وقتی تصمیم گرفته نشود، مشکلات بزرگتر میشوند و مردم حس بیدولتی خواهند داشت.
اگر زیرک باشید حوالی سال سوم درخواهید یافت که اصلاحات نهادی در حکمرانی ضروری است و با کمک مسوولان عالیرتبه آن را در دستور کار قرار خواهید داد. در غیر این صورت خواهید دید که انبوه تدابیر شما در فرآیند طولانی قطعی شدن تا اجرا، یکی یکی متوقف میشوند و کار شما رتق و فتق امور روزمره خواهد شد.
انتهای پیام