به گزارش الفباخبر ، محمدجواد رحمانی خلیلی پدرش را با یک فکر بکر گردشگری از بحران نجات داد ؛ این جوان غیور موجب شد رفع بحران اقتصادی در اشل خانوادگی شد ؛ ایده کلبه گردشگری او قابل تحسین است.
وی که این روزها به پسر جنگل شهرت دارد میگوید که پدرم ورشکسته شده بود و از نظر مالی اصلاً وضعیت خوبی نداشتیم. وقتی دانشگاه در رشته عمران قبول شدم برای اینکه خرج ترمهایم را دربیاورم هر شغلی را امتحان کردم؛ از دستفروشی کنار جاده گرفته تا چوب جمع کردن از جنگلهای هزار جریب مازندران و فروختن آنها به مسافران. گاهی نوشیدنیهای محلی با سیر درست میکردم و به مغازه کنار خانهمان میفروختم. حتی کلی پول قرض گرفتم و از بانک وام گرفتم تا ماشین بخرم و مسافرکشی کنم، اما داستان این کلبه ها متفاوت است آنقدر حس متفاوتی به شما خواهند داد که حاضر نخواهید بود کلبه ها را رها کرده و به سمت هتلهای لوکس بروید کلبههایی که کمترین خسارت را به محوطه جنگلی وارد کرده اند ترجیح میدهید. این کلبهها در جایی غیر از منابع طبیعی قرار گرفتهاند و حضور گردشگران در آنجا و پسماند حاصل از اقامت آنها ضرری به طبیعت نمیزند.
لیسانسم را که گرفتم در کارشناسی ارشد، رشته باستان شناسی قبول شدم و شروع به درس خواندن کردم. یک روز در جشنواره انار خلیل شهر شرکت کردم و دیدم همه سوغات محلی شهر خود را به ویژه انار میفروشند. در نهایت همین باعث جرقهای شد تا فکر کنم مردم و گردشگران از چه چیزهایی خوششان میآید و برای مثال وقتی کسی به مازندران سفر میکند دوست دارد چه چیزی ببیند. تا اینکه به اداره میراث فرهنگی شهرمان رفتم و با یک خانمی که اتفاقاً گردشگری روستایی میخواند صحبت کردم و به او گفتم من میتوانم مجوزی از شما بگیرم تا مسافران را به خانه خود برده و از آنها به بهترین شکل و بسیار لاکچری پذیرایی کنم و در طول مدت اقامت آنها شرایط خوبی فراهم کنم.
شروع به کار کردن کردم و درابتدا به دستفروشان کنار جاده سپردم اگر گردشگر خارجی آمد سریعاً من را خبر کنند. به همین ترتیب گردشگران خارجی را به خانه ام دعوت میکردم و با بهترین غذاها از آنها پذیرایی میکردم .خلاصه چند ماه کار من با خانوادهام همین بود و باوجود اینکه اولین بارمان بود همه از کارمان راضی بودند و استقبال خوبی میکردند. به لطف خدا کم کم تعداد مسافرانم زیاد شد و مردم خیلی این محیط و فضا را دوست داشتند به گونه ای که حتی مدیر یک هتل 5 ستاره به من گفت «از من بیشتر مسافر داری»، به همین دلیل تعداد کلبههای چوبی را اضافه کردم.
پس از سالها کار کردن در جنگل و سیر و جستجو در طبیعت به پسر جنگل معروف شدم و مردم این نام را بر من قرار دادند. اکنون هم باعث افتخار است که بگویم به کمپین حمایت از محیط زیست پیوسته ام و برای تعدادی از بومی های منطقه شغل ایجاد کرده ام. اینکه گردشگر خارجی به ایران سفر کند ، برای من باعث افتخار است و امیدوارم همه با دادن ایدههای اقتصادی ثابت کنند که در هر شرایطی موفق خواهند شد.
انتهای پیام