او اولین بار و بدون کمترین آگاهی گریبان بیمههای عمر را گرفت. انتظار میرفت این مجری قبل از برگزاری برنامه اندکی مطالعه در حوزه بیمههای زندگی داشته باشد.
وی که مدتها تبلیغاتچی خبری بوده، راه را اشتباه میرود.اول آن که اسفندیاری فراموش کرده است که ساز مخالف زدن، بدون آگاهی و منطق رسانهای دیگر محلی از اعراب ندارد. البته میتوان در یک برنامه مخالف خوانی کرد؛ اما حداقل این جایش در رسانه ملی که ادعای کمک به تولید دارد، نیست.
مگر چند بار میتوان اشتباه کرد؟
با توجه به پیشرفت تکنولوژی و دسترسی به آمار و اطلاعات موجود چگونه میتوان به خود اجازه داد که از واژههای نامربوط مانند "جوک "قلمداد کردن فعالیت یک شبکه عظیم استفاده کرد.
این مجری مدتها قبل در برنامه پایش نیز خطایی کرد که از چشم قاطبه مردم و فعالان اقتصادی در فضای مجازی دور نماند. حمله او به یک جوان کارآفرین در یک پلان کوتاه بسیار دور از دهن بود. وی بیش از ده بار حرف میهمان برنامه را قطع کرد و تصویری زننده در خاطرها باقی گذاشت! انگار او میخواست به مهمان برنامه خود بگوید تو راست نمیگویی و به راحتی به خود اجازه داد در برنامه تلویزیونی یک رفتار غیر اصول و اخلاق حرفهای را انجام دهد.
اما آن جوان کارآفرین با ادب و آرامش، سخن خود را ادامه داد تا کار به جایی برسد که در شبکههای مجازی کار این مجری را بی ادبانه و ضد تولید ملی تلقی کنند! آیا نشناختن الزامات رسانه ملی چقدر قابل چشم پوشی است، به نحوی که بارها این رفتار به سخره گرفته شود.
نکته دوم اینکه این برنامه انگار تعمداً به بیراهه میرود. وقتی شرکت کنندگان برنامه از طریق آگهیهای تلویزیونی در سایتهای خبری انتخاب میشوند، گویی جذب اسپانسر از همه چیز مهم تر است. بنابراین آنکه به عنوان میهمان در برنامه حاضر میشود، شایستگیاش وابسته به هزینهای است که در این مشارکت به برنامه پرداخت کرده است.
در این شرایط اگر اسپانسر محصول تولیدی خود را تبلیغ کند، اشکال چندانی ندارد؛ اما وقتی دست به کار معرفی یک بخش مهم اقتصادی نظیر صنعت بیمه یا بیمههای زندگی میزند، قطعاً طرح هیچ نکته ناروایی قابل تحمل و توجیح نیست و قهراً مخاطبان برنامه، آن را به حساب صدا و سیما خواهند گذاشت .
این مجری نمیداند که در حال حاضر بیمههای زندگی حدود ۱۵ درصد از کل حق بیمه تولیدی صنعت بیمه را به خود اختصاص داده است و نزدیک به ۳۵ هزار فروشنده فعال برای فروش بیمه های زندگی با گذراندن دوره های تخصصی هر روز بر دانش خود می افزایند.
وقتی که تخریب بیمه زندگی بر اساس دانش فنی نباشد، چه مجری بی اطلاع باشد و چه شرکت کننده فاقد دانش کافی باشد، انگار فقط مهم مدت زمانی است که برای پر کردن برنامه صدا و سیما فروخته اند!
حال باید پرسید چه کسی این مجوز را به یک مجری جوان میدهد که در کنار اسپانسر یا میهمان برنامه اش به بیمههای عمر که یک فعالیت زنده و پویای صنعت بیمه و یک بخش مهم اقتصادی است، بتازد؟
کاش مجری این برنامه دقایقی میهمان من در دیدار حضوری با یکی از مدیران عامل شرکتهای بیمه که هم اکنون پیشتاز بیمه عمر در ایران است، میبود!
آنگاه قطعاً در سخنانش تامل بیشتری می کرد و به خود اجازه نمی داد بدون بررسی و مطالعه از واژه جوک استفاده کند. واقعیت آن است که دو روز قبل در جلسه یک ساعته در محضر معصوم ضمیری مدیرعامل بیمه پاسارگاد بودم.
او بیمه عمر و سرمایه گذاری را به صورت نوین به جامعه ارائه کرده و ریلگذاری اش باعث توفیقات این رشته شد.ه است. وقتی در جریان گفتگو صفحه مانیتور رایانهاش را به سمت من چرخاند، دیدم به صورت زنده تعداد بیمهنامههای عمر صادره تا قبل از ۱۰ صبح، عدد ۷۵۰ فروش بیمه نامه را ثبت کرده است. این بدان معنی بود که یک شرکت توانسته در کمتر از یک ساعت ۷۵۰ خریدار بیمه عمر داشته باشد و من نمیدانم این رقم تا پایان روز به چه عددی رسید؟
اما وقتی ضمیری اعلام کرد تا کنون ۵ میلیون و چهارصد هزار خریدار بیمه عمر داشته اند، احساس خوشحالی و غرور کردم.
ضمیری متواضعانه گفت: حاضرم تجارب فروش بیمه های عمر بیمه پاسارگاد را در اختیار صنعت بیمه قرار دهم. او از تجربه سخاوتمندانه انتقال تجارب در بازار رقابتی سخن می گفت و من بعد از دیدن برنامه تلویزیونی "کارستون"در سیما با خود گفتم ای کاش این مجری جوان میتوانست از این حقایق آگاه شود. اصلاً چرا او به دنبال شرکت کنندگان ناآشنا در قالب اسپانسر و رپرتاژ بود و چرا از توضیحات بزرگان بیمه برای شناخت بیمه های عمر محروم مانده است؟
حساب کار روشن است در بازار پر چالشی که بورس و سودهای نامتوازن آن، چنان با اقبال همراه می شود، سوال اینجاست که چگونه بیمه های عمر و سرمایه گذاری توانسته است با فروش قابل تامل خود در بازار رقابت کند و با استقبال مناسبی هم همراه باشد.
با این توضیحات اگر نگوییم صدا و سیما، پس باید بگویم دست اندرکاران برنامه "کارستون"، هدف، مخاطب، کارشناسان ، مهیمان برنامه و مجری خود را شاید به درستی انتخاب نکرده اند.
اکنون که این سطور را مینویسم بعضی از فعالان بیمه عمر پیامهایی را در اعتراض به این برنامه ، برای من ارسال کرده اند که میتواند به پویشی علیه آن تبدیل شود!
راستی چرا باید برنامههای سطحی و ولنگار را برای حمایت از تولید پیش بینی کنیم.
با این اوصاف برنامه موفق "دوربر گردون"که برای توسعه فرهنگ بیمه توسط صدا و سیما و بیمه مرکزی تدارک دیده شده است و می خواهد پتانسیل نهفته و عظیم صنعت بیمه را آشکار کند، چگونه میتواند با چنین برنامه ای قابل مقایسه باشد.
توصیه میشود مجری برنامه مذکور که این روزها بدجوری پایش میلنگد، شأن خود را در استفاده از توان کارشناسی و ادب ارتباطی حفظ کند.
انتهای پیام