به گزارش الفباخبر ، علی رضا زراعی در یادداشتی نوشت: در صنعت بیمه تخصص و مهارت حاصل از تجربه و دوره های آموزشی ضمن کار نه تنها ضروری بلکه نشان حرفه ای(برند) کارشناسان می باشد.
فرض بر این استکه در شرکتهای خصوصی بیمه کشور به منظور توانمند سازی شغلی جذب و پرورش نیروی انسانی از متوسط فارغ التحصیلان مرتبط با مراکز تحصیلی داخل یا خارج از کشور تامین گردد.
البته کارکنان مهارتی و صاحب تجربه نیز نباید خارج از سیاست اصلح گزینی بکارگیری شده باشند.
چنانچه مهارتهای تجربی حاصل از تجارب امور بیمه گری و نحوه بازاریابی و بازار داری فنی و حرفه ای و تحصیلات آکادمیک ارزش ویژه ای ایجاد نمایند باید ناگزیر پذیرفت نیروی انسانی تنها مولفه سرمایه ای موجود شرکتها استکه مستهلک نشده بلکه ارزش افزوده نیز خواهند داشت.
حال با توجه به تعاریف مطلوبیت مشاغل سازمانی در کنار امنیت شغلی، نیاز ایمنی روحی و روانی لازم،حمایت مقامات ارشد و ممانعت از رقابتهای مخرب درون سازمانی که از عوامل پررنگ در انتخاب شغل و سازمان برای شاغلین خواهد بود نمیتوان چشم پوشی نمود.
انسانها بصورت غیرارادی در مقابل ترس از خود واکنش نشان می دهند و این عکس العمل فیزیولوژیک ناخواسته در محیطهای شغلی نیز فعال بوده و بعضا تاثیر درازمدتی بر عملکرد کارکنان دارند.
تامین آرامش شغلی کارکنان از مهمترین چالش های پیش روی مدیران ارشد سازمانها است و اینگونه از روابط داخلی توام با تهدیدهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و حتی معیشتی خارج از توان اغلب مدیران می باشد. اگرچه مقوله رفاه مادی ، عدالت در توسعه مهارتها و آموزشهای حین خدمت برای تمامی کارکنان، شاخص محوری و گزینش تخصصی شاغلین، و تشکل کانون ارزیابی شایستگی و... کارسازند ولاکن چشم انداز آتیه شغلی و طرح های تامین کننده دوران پساشغلی و بازنشستگی، طرح هاب مرتفع سازی آینده تحصیلی و شغلی خانواده کارکنان و ... نیز بسیار حائز اهمیت اند.
وظیفه اصلی مدیران ارشد هر کسب و کار تخصصی ایجاد حلقه امن شغلی حول کارکنان به منظور کاهش احساس تهدیدهای روزمره ناشی از ترس و وحشت از دست دادن شغل و احساس حقارت، تنهایی، حماقت و بی عرضگی حاصل از بی توجهی سازمانی به نقش و تاثیر آنهاست.
شعارزدگی عموم مدیران سازمانهای دولتی و ناباوری به میزان تاثیر همکاری موثر بین کارکنان و مرزبندی با تنوع استخدامی معضل باور ریاکارانه نامردمانی استکه قدرت و استقامت شرکت تحت مدیریت خود را ناشی از ارائه خدمات و محصول می دانند.
به باور غالب کارکنان تهدید واقعی حاصل این تصور و نگاه فریبکارانه توهین آمیز به ارزش انسانی پرسنل است.
شرکت سهامی بیمه ایران بدلیل ضعف ساختار مدیریتی که ناشی از بندهای ۱۱ و ۱۴ اساسنامه شش دهه گذشته است نه امکان اصلاح خود را دارد و نه توانایی صیانت از حقوق کارکنان و بیمه گذاران را خواهد داشت.
بهترین گزینه رهایی از تبعيض و تمایز غیر عقلایی کارکنان که خواسته یا ناخواسته از طرف مبادی بیرون شرکتی و یا درون گروهی مسلط بر اقتدار سمتهای ارشد مدیریتی در حال حاضر تشکیل سندیکای کارکنان معزز شرکت بیمه ایران است تا علاوه بر تامین مطالبات حقه شغلی دورنگاه دوران بازنشستگی را نیز در ید اختیار و تصمیم خود پرسنل قرار داد.
در چهار دهه منتهی به ۱۴۰۰ مدیران عامل و اعضای هیات مدیره منصوبین وزارت متبوعه و نمایندگان سهامدار بوده اند و آنچه در قوانین موضوعه وجود داشته صرفا کارشناسان شرکت را همانند سایر ابزار و دیگر عناصر خلق ثروت در دست سهامدار قلمداد نموده است.
در هیچ دوره ای کارکنان اندک سهمی از حقوق خود در تعیین حداقل امور رفاهی و مزایای شغلی نبوده اند و بسیاری اوقات تصمیم ارتقا و ارشدیت بسته به نظر مدیرعامل و یا حداکثر هیات مدیره ای بوده که علیرغم تحمیل هزاران میلیارد تومان زیان مالی و زمامداری منافع سازمانی هیچگاه به اندازه ارزنی نیز پاسخگوی تضییع حقوق کارکنان نبوده اند. نمونه فراوانی قابل ذکر است و بایگانی اذهان مالامال از چنین تظلم هااست.
چاره مطالبه گری در اتحاد و تشکل متحد است نه نفاق و ذبح مدیران ارشد شرکت که اگر وظیفه مستخدمی سهامدار را پاسداری نکنند عزل خواهند شد.
سندیکای کارکنان تشکل مستقلی در مقابل سهامدار و نمایندگان وی در داخل شرکت خواهد بود تا در اقل موضوعات مرتبط با منافع کارکنان از حقوق ایشان دفاع کند.
در ادواری نیز شوربختانه بجای تشکل متحد کارکنان نفاق گروه های رحمتی و نعمتی بذر نفاق در بین پرسنل کاشته شده می شود که بعضا تصویر روشنی از گردانندگان این نزاع های بی حاصل نیست. پایان قسمت اول
انتهای پیام