به گزارش الفباخبر ، روزهای میانی دی ماه ۱۳۹۹ بود که آمار مرگ و میر این بلای عالم گیر در ایران مجددا رو به کاهش گذاشت، دو رقمی شد و رفته رفته رنگ و روی قرمز نقشه کشور به زرد و آبی نزدیک میشد، غافل از آنکه کرونای انگلیسی در کمین کشور است. سرانجام ۱۶ دی ماه ۱۳۹۹ کرونای انگلیسی وارد کشور شد و این آغازی برای یک هیاهوی جدید بود. نوعی از ویروس وارد کشور شده بود که واگیردارتر از سویههای قبلی بود و در چنین شرایطی هنوز واکسیناسیون هم در کشور ما آغاز نشده بود. البته کنترل شرایط با ابزارهایی مانند برخی ممنوعیتهای فعالیت مشاغل، لحاظ محدودیت تردد شبانه، آغاز واکسیناسیون کادر درمان از ۲۱ بهمن ماه آن سال و ... تا حدودی خوب پیش رفت، اما یک خطر بزرگ در انتظارمان بود؛ سهلانگاری در نوروز!
با آغاز زمزمه آزادی سفرها در ایام نوروز ۱۴۰۰ وزارت بهداشت صراحتا مخالفت خود را با این موضوع اعلام کرد تا جایی که دکتر سعید نمکی _ وزیر سابق بهداشت مسافرت را به عنوان عاملی مهم در گردش ویروس دانست و تاکید کرد:« به عنوان وزارت بهداشت مطلقا موافق هیچ مسافرتی نیستیم.»
با این حال و با وجود مخالفت وزارت بهداشت و متخصصان برای سفرهای نوروزی اما ستاد کرونا به ریاست رئیسجمهور دولت دوازدهم با تاکید بر اینکه سفر به شهرهای قرمز و نارنجی ممنوع است، اما درعین حال برای آغاز سفرهای نوروزی به شهرهای زرد و آبی چراغ سبز نشان داد . در چنین شرایطی وزیر وقت بهداشت نیز اعلام کرد که بنابر اعمال و اعلام تک صدایی، شرایط را میپذیریم و در عین حال هم با«قسم حضرت عباس» از مردم خواست اگر همه دروازهها هم باز شد، سفر نروند.
و اینگونه بود که سال ۱۴۰۰ در شرایطی که ویروس انگلیسی در گردش بود و هنوز واکسیناسیون عمومی هم آغاز نشده بود، تحویل شد.
به دنبال شکل گیری سفرها، در واپسین روزهای تعطیلات نوروز بود که وزارت بهداشت اعلام کرد در ایام نوروز بیش از ۱۵ هزار فرد کرونا مثبت اقدام به سفر کردهاند. در این راستا دکتر علیرضا رئیسی _ سخنگوی پیشین ستاد ملی کرونا با اعلام اینکه سوش غالب در کشور در حال تبدیل شدن به سوش ویروس جهش یافته انگلیسی است، از افزایش ۲.۵ برابری تعداد شهرهای قرمز و نارنجی خبر داد و اینگونه بود که آثار سفرهای نوروزی و تغییر رفتارهای اجتماعی حتی پیش از اتمام تعطیلات نوروزی خود را نشان داد.
بر این اساس بود که کم کم زمزمههای آغاز موج چهارم کرونا با ویروس انگلیسی در کشور شنیده شد و نهایتا هم آمار مرگ و میرهای کرونایی مجددا سه رقمی شد و در چنین شرایطی بود که نمکی اعلام کرد:«متأسفانه در مورد کنترل سفرها کسی به حرف من گوش نداد و امروز با گرفتاری بسیار سنگینی مواجه هستیم و برای نظام سلامت ایام پرچالشی را می بینم.»
بر همین اساس بود که کشوری که در هفته دوم بهمن ماه (۹۹) هیچ شهر قرمز کرونایی نداشت و تنها ۱۸ شهر آن نارنجی بودند و در مقابل ۳۰۱ شهر آبی داشت، حالا با گذشت کمتر از دو ماه به نقطهای برسد که تعداد شهرهای آبی تا ۹۰ درصد کاهش داشته باشد و در نقطه مقابل افزایش بیش از ۹۰ درصدی شهرهای قرمز و نارنجی اتفاق افتاد و به این ترتیب در چنین شرایطی آغاز طوفانی موج چهارم کرونا را با پر شدن تختهای بیمارستانی و افزایش موارد مرگ و میر رقم خورد. با ادامه روند صعودی مبتلایان و فوتیهای کرونا و اصرار متخصصان سلامت مبنی بر قرنطینه و رفتن به سمت لاکداون، پیشنهاداتی مبنی بر تعطیلی شهرهای قرمز و نحوه فعالیت مشاغل برای کنترل وضعیت بیماری مطرح و نهایتا هم اجرا شد که البته این ممنوعیتها و محدودیتها در برخی کلانشهرها چندان ملموس نبود.
در این بین با افزایش چشمگیر شمار مبتلایان به این بیماری نفسگیر و به دنبال پر شدن تختهای بیمارستانی و کاهش ظرفیت پذیرش بیمارستانها، پروتکل جدیدی برای درمان بیماری در قالب رمدسیویر درمانی به شکل بستری موقت ابلاغ شد. بر این اساس بیمارانی که شرایط تقریبا بهتری داشتند در خانه میماندند و تنها برای تزریق ۶ دز رمدسیویر به شکل بستری موقت برای ساعتی در روز به بیمارستان مراجعه میکردند تا روند درمانی خود را طی کنند. در شرایطی که برخی متخصصین این موضوع و تردد کرونا مثبتها در سطح شهرها را عاملی برای انتقال بیماری و پس از آن افزایش مصرف این دارو به عنوان داروی بیمارستانیِ دارای اندیکاسیون خاص تجویز میدانستند، در عین حال عدهای هم از این تصمیم به عنوان یک تصمیم موثر یاد کردند که به دنبال خودکفایی کشور در تولید داروی رمدسیویر و برای کاهش بار بیماری در بیمارستانها اتخاذ شده بود و در شرایطی که ایدهآلِ بیمارستانی در منزل وجود نداشت و از آنجایی که تجربه نقاهتگاههای کرونا نشان داده بود مردم از این نقاهتگاهها استقبالی نمیکنند، این پروتکل درمانی را راه مناسبی برای برون رفت از شرایط بحرانی و جلوگیری از سرگردانی بیماران در خیابانهای منتهی به بیمارستانها و مراکز درمانی خواندند.
در این بین و در شرایط تاخت و تاز کرونا در کشور یکی از مهمترین ابزارهای کنترلی واکسیناسیون بود که در ایران به شکلی قطره چکانی در جریان بود؛ در واقع با آغاز واکسیناسیون کشوری کرونا در کشور از ۲۱ بهمن ماه سال ۹۹ مقرر شده بود تا در فاز اول افراد کادر بهداشت و درمان که مستقیماً با بیماران کرونا سر و کار دارند، کسانی که در خانههای سالمندان کار میکنند، جانبازان شیمیایی، تنفسی و بالای ۵۰ درصد، کارکنان مربوط به تغسیل اموات، افراد کمتوان ذهنی و جسمی واکسن کرونا دریافت کنند و در حالی که این گروه جامعه آماری حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر را تشکیل میدادند اما از زمان شروع واکسیناسیون سراسری در ایران تا ۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۰ از مجموع ۸۹۵هزار دُز واکسن توزیع شده، میزان واکسنهای تزریق شده در ۲۶ فروردین ماه به ۴۶۷ هزار و۸۷۱ دُز رسیده بود که از این میزان تنها ۳۶۱ هزار و ۹۵۱ نفر دُز اول واکسن کرونا و ۱۰۰ هزار و ۶۹۱ نفر نیز دُز دوم را تزریق کرده بودند. روند کند واکسیناسیون با واکسنهای موجود در کشور در حالی رخ میداد که پیش از آن دکتر علیرضا رییسی _ معاون سابق وزیر بهداشت وقت، تاکید کرده بود که "شبکه بهداشت کشور توانایی واکسیناسیون ۲۰ میلیون نفر در ماه را دارد. "
درحالی که بر اساس قول اولیه وزارت بهداشت قرار بود واکسیناسیون افراد فاز اول تا پایان اسفندماه به پایان برسد؛ اما برخلاف وعده زمانی اعلام شده و تحت تاثیر عدم تحویل به موقع واکسنهای خریداری شده، دکتر علیرضارئیسی _ سخنگوی پیشین ستاد ملی مقابله با کرونا در اظهاراتی دیگر اعلام کرد این وعده تا نیمه اردیبهشت ماه عملی میشود و به این ترتیب ۱.۳ میلیون نفر واکسینه میشوند.البته این همه ماجرا نبود؛ تاخیر در پرداخت پول کووکس و قرارگیری ایران در اواخر صف دیافت واکسن، بدعهدی کووکس در تحویل واکسنهای خریداری شده، تحریمهای ظالمانه، اغراض سیاسی و ناسیونالیسم واکسن و البته زمانبر بودن تولید واکسن کرونا در ایران و سایر نقاط جهان و ... همگی دست به دست هم دادند تا ایران در زمینه واکسیناسیون عقبتر از سایر کشورها قرار گیرد.
در شرایطی شرایطی بود که ایران نیز به عرصه ساخت و تولید واکسن کرونا ورود کرد و وزیر وقت بهداشت نیز اعلام کرد که تا پایان بهار واکسن ایرانی را روی میز جمهوری اسلامی ایران خواهد گذاشت.
منبع: ایسنا
انتهای پیام