دبی فورد : برداشتن نقاب موجب درمان بیماری روحی می‌شود
الفباخبر - گروه فرهنگی : ما انسانها به خاطر اینکه در محیط اجتماعی پذیرفته شویم ، نقاب می‌زنیم و همین نقاب‌ها ما را دچار بیماری روحی می‌کنند. چگونه نقاب برداریم؟
به گزارش الفباخبر ، کتاب‌های "اثر سایه" ، "خودت را کشف کن" ، "نقاب" ، "مثل بچه‌ها" و بسیاری از کتاب‌های روانشناسی از کتاب نیمه تاریک وجود اقتباس شده اند.
دبی فورد در کتاب نیمه تاریک وجود به بیان نظریات کارل یونگ درباره سایه می‌پردازد ؛ سایه تمام ویژگی‌های شخصیتی است که سرکوب ، پنهان و انکار می‌کنیم ، زیرا به نظرمان زشت و نامطلوب هستند. اما با نقاب زدن ، ادا در آوردن و فاصله گرفتن از خود حقیقی‌مان انواع بیماری‌های روانی را تجربه خواهیم کرد.
این نویسنده می‌گوید : سایه‌های ما ، ما را آموزش می‌دهند و راهنمایی می‌کنند. آنها کل وجودمان را به ما عطا می‌نمایند. کشف و آشکار کردن ویژگی‌هایمان در ابتدای راه سخت و سپس شیرین خواهد بود. احساسات سرکوب شده ما نیاز دارند تا با سایر بخش‌های وجودمان پیوند یابند ؛ این احساسات فقط زمانی زیان بخش هستند که سرکوب شده باشند و در این صورت ، در نامطلوب‌ترین موقعیت‌ها بیرون می‌جهند. این حملات ناگهانی در حساس‌ترین شرایط زندگی ، ما را درمانده می‌کنند.
هنگامی که با سایه خود آشتی کنیم ، زندگی‌مان همچون کرم ابریشمی که به پروانه‌ای بسیار زیبا تبدیل شده است ، دگرگون می‌گردد. دیگر نیازی نیست وانمود کنیم شخص دیگری هستیم و ثابت نماییم وجودمان شایسته است. دیگر نیازی نیست در ترس و وحشت زندگی کنیم. ما می‌توانیم موهبت‌های موجود در سایه‌مان را پیدا کنیم تا سرانجام از تمامی شکوه وجود اصلی‌مان بهره مند شویم. در این حالت بدون هیچگونه فشار روانی ، آزاد هستیم تا زندگی که همواره آرزو داشته ایم ، به وجود آوریم.
تقریباً همه انسانها با ساختار احساسی سالم به دنیا آمده اند. ما در بدو تولد ، خود را می‌پذیریم و دوست داریم ؛ پیش داوری نمی‌کنیم که این ویژگی‌هایمان خوب و آن ویژگی‌هایمان بد است. ما با تمامی وجود خود در لحظه حال زندگی می‌کنیم و خود را آزادانه نشان می‌دهیم ؛ اما به تدریج که بزرگ می‌شویم ، خلاف اینها را از اطرافیانمان یاد میگیریم ؛ آنها به ما می‌گویند که چگونه رفتار کنیم ، چه هنگام بخوریم و چه زمانی بخوابیم ؛ به این ترتیب ما تمایز گذاشتن را یاد میگیریم و دقت می‌کنیم که آیا به گریه‌هایمان به سرعت پاسخ داده می‌شود و یا اصلاً پاسخی داده نمی‌شود. به تدریج می‌آموزیم چه رفتاری سبب می‌شود قبولمان کنند و چه رفتاری موجب طرد ما می‌شود.
می‌آموزیم که به اطرافیان اعتماد کنیم یا از آنها بترسیم. ما ثبات و بی ثباتی را یاد میگیریم. می‌آموزیم چه رفتاری در محیطمان قابل قبول و چه ویژگی‌هایی غیرقابل قبول است. این آموزش‌ها مرحله به مرحله ما را از زیستن در لحظه حال دور می‌کند و مانع از آن می‌شود که خود را آزادانه ابراز کنیم.
نیاز داریم که احساس دوران معصومیت خود را دوباره به دست بیاوریم ؛ همان احساسی که موجب می‌شود تمامی وجود خود را در هر لحظه بپذیریم ؛ تنها در چنین فضایی است که سالم ، شاد و خوشبخت هستیم.
در مطالب بعد به شرح بیشتری درباره سایه و تعریف عشق خواهیم پرداخت تا معنای زندگی سعادتمند برایمان مشخص شود.
انتهای پیام
عناوین مهم :
