الفباخبر، به بهانه این مناسبت که چند روزی هم از آن گذشته است، به جاست نگاهی به فعالیتها، موقعیت و جایگاه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نزد مخاطبان داشته باشیم تا ببینیم این سازمان تا چه حد توانسته « صدا و سیما» ایران باشد.
صدا و سیما در ایران مطابق قانون اساسی یک سازمان انحصاری و متولی قانونی فعالیتهای رادیویی و تلویزیونی و نظارت برتولیدات مشابه است.
سازمان صدا و سیما با آنکه سازمانی در آمدزا است، ولی از بودجه عمومی کشور نیز پشتیبانی میشود. در بودجه سال ۱۴۰۰، بودجه این سازمان با ۳۵ درصد افزایش به رقم بیسابقه ۲۶۱۹ میلیارد تومان رسید و آنطور که روزنامه کیهان اخیر نوشت؛ مبلغ ۱۵۰ میلیون یورو نیز از صندوق توسعه ملی به آن اختصاص یافت.
در میان سازمانهای دولتی و حاکمیتی صدا و سیما فربهترین سازمان است. این سازمان نزدیک به ۵۰ هزار کارمند در قالبهای مختلف استخدامی دارد که برآورد میشود بین ۸۰ تا ۸۵ درصد بودجه صدا و سیما صرف پرداخت حقوق به آنها می شود. محوطه صدا و سیما فقط در محدوده جام جم به وسعت تقریبی یک شهر است. صدا و سیما در مناطقی از تهران مانند میدان ارگ، خیابانهای الوند و آفریقا نیز تاسیسات ساختمانی و مراکز پخش رادیو و تلویزیونی دارد.
از حیث جمعیت حقوق بگیر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، یقینا بزرگترین سازمان مشابه در سطح جهان است! پس از صدا و سیمای ایران، شبکه Sky بریتانیا با حدود ۳۰ هزار نفر کارمند و عامل تولید و پخش قرار دارد. با این تفاوت که Sky به چندین زبان روزانه برنامه های تولیدی برای سطح جهان دارد و شبکههای مانند بی بی سی، صدای آمریکا، دویچه وله (آلمان) با جمعیت کارمندی به مراتب کمتری فعالیت میکنند و سه خبرگزاری عمده جهانی شامل آسوشیدپرس، رویترز و فرانس پرس سرجمع ۱۰ هزار نفر کارمند و خبرنگار در سطح جهان ندارند ، ولی جهان ارتباطات را در تسخیر خود دارند.
رادیو و تلویزیون کشور ۸۰ و اندی میلیون نفری ایران، بیشتر به CCTVچین با ۱۰ هزار کارمند و تولیدگر شبیه است که برای جمعیت ۱/۴۱ میلیاردی این کشور و بیرون از آن برنامه پخش می کند.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با مختصات گفته شده، از نگاه صاحب نظران ارتباطات یکی از بنیادیترین چالشهایش نداشتنم گفتمان مشخص است. تصمیم گیران این نهاد به تغییرات رخ داده در جهان، آگاه هستند، اما استمرار منافع بیشتر جناحی ایجاب میکند که کماکان بر شعارهایی تأکید کنند که نسبتی با وضعیت اکنون ندارد.
براساس تعاریف علمای ارتباطات، فعالیت های صدا و سیما قرابت و سنخیتی با کار رسانه ای ندارد و بیشتر یک بنگاه سخن پراکنی حزبی است و از این حیث اطلاق عنوان « رسانه» به آن از منظر علم ارتباطات ناصحیح است.
مدیران صدا و سیما باور دارند که این رسانه باید جزء جناحیترین رسانههای مملکت باشد و رفتارهایشان نیز کاملاً جناحی و گروهی است.
به این شکل وقتی کار از قاعدۀ عقلاییاش خارج شود، به رفتارهای کودکانه و پوپولیستی و زرد مثل تعطیل کردن برنامه های پربیننده ، تشویق کودک همسری، چند همسری، سانسورهای سلیقه ای، وارونه جلوه دادن حقایق، اصرار بر خرافات و پروپاگاندای لخت کشیده میشود.
رادیو و تلویزیون ایران به هیچکس پاسخگو نیست و مکانیسم پاسخگویی و نظارتی در آن وجود ندارد. موضوع اصلی که باید برای آن فکری کرد، انحصاریبودن تلویزیون است. این همان گفتمان مسلط ورشکسته است.
از الفبای علم مدیریت رسانه این نکته مهم است که هر رسانه باید به تعداد مخاطبانش بیفزاید و آنها را حفظ کند. اینکه سازمانی که بودجههای عظیم مصرف میکند، اختیار همه کار دارد و تحت هیچ فشاری نیست، دست و بالش برای خیلی از کارها باز است و از همه گونه امکانات برخوردار است، به سهولت مخاطبانش را از دست میدهد، یعنی کارش را بلد نیست.
یک مصداق دیگر از بهره مند نبودن مدیران صدا و سیما از دانش ارتباطات و سواد شناخت رسانه ، نوع تعامل این سازمان با اپیدمی کورنا است.
صدا و سیما در بحث کورنا به روال سنت و عادت خود ، ابتدا به تکذیب شیوع این بیماری پرداخت و در ادامه وقتی جمعیت بیماران سونامی وار به بیمارستانها ریخت ، به خرافه پردازی پرداخت. صدا و سیما در این بحث ، زمانی ناچار شد به متخصصان هم در کنار مدعیان دوربین و صدا بدهد که مرجعیت خود را از دست داده بود.
در جهان امروز و به مدد توسعه ابزارهای ارتباطی متنوع، بیننده ای که پای تلویزیون می شنود و می بیند آقایی با تمسک به مذهب، علم بشری را که پیوسته بازبینی و به روز می شود با اوراد و خرافه ، به چالش می کشد ،جز این باور ندارد و نتیجه نمی گیرد که تلویزیون با آن تشکیلات وسیع و چاه ویل بودجه خوار ، به شعور و فهم و علم بشر توهین می کند.
نظر سنجی خود صدا و سیما در تابستان ۱۳۹۹ می گوید که پربیننده ترین برنامه هایش مستندهای " حیات وحش " است . حتی اگر آن نظر سنجی پر ایراد و یک طرفه که با پژوهش های دانشگاهی در باره جایگاه صدا و سیما در میان مخاطبان در تقابل است را با چشم پوشی مورد استناد قرار دهیم ، نتیجه این می شود که صدا و سیما با همه ی امتیازات فنی و سهولت دسترسی و رایگان بودن ، در رقابت با رسانه های دیگر که هیچ یک از این امتیازات را ندارند، جایگاه قابل تعریف و قابل اعتنایی ندارد .
آن نظر سنجی سازمان صداوسیما که در اعتبار سنجی مورد تردید است ، مدعی است :
" از نظر 45٫9 درصد مردم در فصل تابستان ۱۳۹۹ ، تلویزیون محبوبترین رسانه بوده است و پس از آن اینترنت با حدود 25 درصد، شبکههای اجتماعی با حدود 14 درصد، رادیو حدود 6 درصد و روزنامه و مجلات با حدود 1٫5 درصد در رتبههای بعدی قرارگرفتهاند.
33.7 درصد از مردم در حد زیاد به اخبار صداوسیما اعتماد دارند و در بین بخشهای مختلف خبری سیما و شبکه خبر، بخش خبری 20:30 شبکه دو با 34.7 درصد بیشترین مخاطب را داشتند."
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تحولات اخیر افغانستان ، از مصداق های غیر حرفه ای بودن صدا و سیما است . جمع بندی حاصل از نظرات کارشناسان علم سیاست و علم ارتباطات از محتوای برنامه های پخش شده ، تصویر ستاد انتخاباتی ترامپ بودن این رسانه و جانبداری عیان آن از طالبان در اذهان است.
در طول دوره انتخابات آمریکا صدا و سیما تصویری که از این کشور ارائه می کرد ، کشوری بود که به اصرار کارشناسان متخصص در همه ی امور و همیشگی اش ! در گیر جنگ داخلی خواهد شد . طرفداران دو نامزد به جنگ مسلحانه در خیابانها و شهرها خواهند پرداخت و سقوط و فروپاشی آمریکا نزدیک است!
بعد از انتخابات هم در حالیکه نتیجه آن پیروزی بایدن ، در داخل کشور دلسپردگان به ترامپ و فشارهای حداکثری آن به ایران را دچار سرگیجه کرده بود ، صدا و سیما که اصرار دارد با کمتر از 50 درصد بیننده راضی طبق نظر سنجی خودش ، رسانه ملی ! دانسته شود ، همچنان بر نگاه یکطرفه درباره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پافشاری کرد و در برنامههای خبری و سیاسی خود، به دعوای حقوقی ترامپ امید بست!
انتهای پیام