به گزارش الفباخبر به نقل از دنیای بانک، فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد و دارایی در یک گفتگوی مفصل با خبرگزاری فارس به برخی پرسشها پاسخ داده که مهمترین محورهای این گفتگو را میخوانید:
بانکها دستوری به بورس کمک نکردند؛ بانک ها به عنوان یک بنگاه اقتصادی گاهی برخی از فعالیت ها را تعریف و مبتنی بر آن زنجیره های اقتصادی را کامل میکند و از سود اقتصادی آن بهره مند می شوند. اینکه می گوییم کمک یعنی با دستور وزیر اقتصاد بانک بگوید هزار میلیارد تومان برای این کار میگذارند. نه، درست نیست. پس کمک بانکها به بورس به صورت دستوری یک شایعه است و درست نیست. مثل آنچه در مورد صندوق توسعه ملی می گویند فلان قدر به بورس آمد. بانک به زنجیره فعالیت های خودش نگاه میکند و به این جمعبندی میرسد که زنجیره را کامل کند.
نکتهای که وجود دارد این است سال ۹۹ در بورس نوسان بالا بود در شرایطی که تقاضا زیاد بوده و قیمت در حال رشد بود به عرضه نیاز داشتیم برای افزایش شناوری مصوبه دولت گرفتیم برای شرکتهایی که در بورس پذیرش میگیرند مشوقهای مالیاتی گرفتیم. بنابراین آن زمان عرضه را ترغیب می کردیم. بانک ها آمدند سهام فروختند کمکشان در این جهت بوده است. نیاز بازار را تامین کردند طبیعتاً وجوهی حاصل شد. در شرایطی که زمان ریزش سهام و شاخص بود یعنی عرضه زیاد بود و نیاز به تقاضا داشتیم نه فقط بانکها بلکه شرکتهای دولتی و خصوصی حقوقی خرید کردند. این هم در راستای پایداری بازار سرمایه انجام شد این که چه چیزی بخرند، خودشان تصمیم می گیرند. یا چه زمانی خرید کنند خودشان تصمیم می گیرند. در هر دو وضعیت آمدند. خالص خرید و فروش بانکها را میدانم که برای چند بانک مثبت و برای چند بانک نیز منفی است. روند ثابت و دستوری نیست.
با محدود کردن دامنه نوسان مخالفم
همواره با محدود کردن دامنه نوسان مخالفم چرا؟ چون بازار سرمایه یک جنس و خصوصیت اش این است که درجه و حد نقدشوندگی بالا دارد. وقتی منفی و مثبت ۲ می کنید و رشد را دو بگیرید در حالیکه این بازار مالیات، حق کارگزاری، حق بورس و سایر هزینهها را دارد که باید به آنها هم توجه شود. همین الان دامنه نوسان را مثبت ۶ و منفی ۲ تصویب شد و من هم در شورا بودم. اما سوال میکنم اگر یکی وضع مالی خوبی نداشته باشد و پول نیاز دارد و حاضر است با منفی سه درصد بفروشد، آیا حق داریم به او بگوییم این کار را نکن؟ در بازار سکه شما میگویید که چقدر کم یا زیاد بشود؟ دامنه وجود دارد؟خیر، در بازار ارز نیز همین طور.
اگر هم دولت میخواهد دامنهی را حفظ کند و محدودتر از آن باشد با ابزارهای اقتصادی این کار را باید بکند. در زمانی که رشد مثبت دارد با عرضه، و در شرایط رشد کاهنده با تقاضا این کار را باید انجام دهد. اگر دقت کنید که سوابق و اسناد آن نیز وجود دارد بنده از اردیبهشت ماه سال ۹۹ بار ها گفتم که بورس در ذات خود نوسان دارد و لطفاً «مطالعه و مشاوره»؛ «دقت، دقت، دقت»، «دارایی را در یک جا نگذارید» وقتی این را گفتم و در تلویزیون پخش شد، خیلیها به من اعتراض کردند که چرا این موضوع را مطرح کردی؟ گفتم به عنوان یک اقتصاددان مطرح کردم نه وزیر اقتصاد؛ بارها گفتهام اما در عین حال برای اینکه افراد به بورس مراجعه میکنند دو راه دارند یکی اینکه آنها را بترسانیم و دلشان را خالی کنیم و از بازار سرمایه ناامید شوند و به دیوار بزنیم.
راه دیگر این است که ملزومات تداوم حیات بازار را تأمین کنیم. ملزومات چیست؟ افزایش عرضه اولیه، افزایش شناوری، افزایش سرمایه تأمین مالی بنگاهها برای عرضه اوراق بدهی است. برای افزایش شناوری وقتی از دولت مصوبه گرفتم همه گفتند مصوبه طلایی است. تمامی بنگاههای بخش خصوصی و عمومی را ملزم کردیم که شناوری را به ۲۵ درصد برسانند. یا برای افزایش سرمایه بنگاهها که برای بنگاههای عمومی قبلتر انجام شده بود با سلب حق تقدم برای آنها امتیاز ویژه قائل شدیم. دوره پذیرش بنگاهها در بورس را کاهش دادیم. این موضوع در مقاطعی بیش از یک سال طول میکشید که به حدود یک ماه رسید.
به سهامداران حقیقی ظلم کردند
رفتارهای غیرحرفهای سبب شد دل مردم و به خصوص سهامدار حقیقی خالی شود. کار بسیار بدی بود و ظلم به سهامدار حقیقی شد. آن موقع پیشبینی میکردیم افزایش سود سال ۹۹ بنگاهها به طور قابل توجهی رشد داشته باشد. همه گفتند مگر میشود؟ کل اقتصاد رشد منفی داشته باشد و بورس مثبت باشد؟ گفتم بله. در جلسه مهمی عرض کردم علاوه بر شرایط اقتصادی کشور که در سودآوری بنگاه ها موثر است، بنگاههای بورسی بنگاه های منتخب هستند و میتوانند رشد بالایی داشته باشند. چنانچه وقتی رشد ۹ ماهه بنگاهها را ببینید سه برابر شده است. این نشان میدهد حرف و ادعای ما درست بود برخی موضع سطحی و مخالف میگرفتند و دل سهامداران را خالی کردند. اگر همراهی صورت میگرفت و جلو میرفتیم با عرضه های مستمر نیاز افراد جدید را تامین میکردیم و از طرفی هم اصلاح رفتار صورت میگرفت. بورس برای ۲ تا ۳ میلیون سهامداری که برای اولین بار به بازار آمدند برنامه اموزشی طراحی کرده بود و الان هم آن را به انجام می رساند، برای مثال از طریق پیامک آموزش های اولیه را می دهد.
قیمت واقعی ارز ۱۴ هزار تومان بود
ما تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که آگاهی بدهیم، دخالت نمیکنیم. من مصاحبه کردم که ارز حدود فلان قدر است. میخواستم مانع از گرای ارز ۳۵ هزار تومانی بشوم. برآوردهای علمی ما نشان میدهد که در آن زمان قیمت ارز حدود ۱۴ هزار تومان بود. همان جا نقد کردند که آقای دژپسند مدل علمی شما کجاست؟ فعالان اقتصادی با یک قالبی تحلیل میکنند. تنها کاری که می توانم بکنم این است که مبانی پایه تحلیل را اصلاح کنم. دوم اینکه علامت بدهم این که عرضه صندوق پالایش یکم را با ۳۰ درصد تخفیف می دهیم، علامت دهی به بازار است.
مخالفت با پیشنهاد بانک مرکزی را تکذیب میکنم
راجع به اینکه بانک مرکزی میخواست نرخ سود بالا ببرد و با آن مخالفت شد و با قاطعیت تمام تکذیب میکنم. در آن جلسه آنچه پیشنهاد دادند تصویب شد. سود یکساله از ۱۵ به ۱۶ درصد و برای دو سال ۱۸ درصد تصویب شد. چه کسی میگوید تصویب نشد؟ این مصوبه شورای پول و اعتبار است. حتی برای دوساله نرخ نداشتیم که برای آن رقم 18 درصد تصویب شد اتفاقاً یکی از بحثهای فعالان بورس که با آن اعتراض دارند همین است که بانک مرکزی با این تصمیم علامت منفی بازار سرمایه داده است. نرخ سود بین بانکی ۲۱ درصد رسیده بود که الان حدود ۱۹.۸ درصد است. این عکس حرف شما را می رساند. رییس کل بانک مرکزی هیچجایی نگفت من میخواستم نرخ سود را بالا ببرم، دولت مخالفت کرد. اصلاً غیر ممکن است.
وقتی کسی تورم را ۲۲ درصد هدفگذاری میکند نمیتواند نرخ سود بالای ۲۲ درصد تعیین کند. اتفاقاً نرخ بهرههای بین بانکی که شبانه هم هست طی یک دوره زمانی به ۲۲ درصد رسید، هرچند کوتاه مدت بود. معلوم می شود در مورد نرخ بهره کاملاً آزادانه عمل کردند.
در ۱۱ ماهه نخست سال 1399 در اقتصاد ایران حدود ۵۶۰ هزار میلیارد تومان تأمین مالی از طریق بازار سرمایه صورت گرفته است. تامین مالی دولت در بازار سهام در طی سال به حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.
دشواریهای تعیین نرخ بهره
نرخ بهره متغیری است که روی بازارهای دیگر اثر می گذارد. مهمترین مقولهای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که در ۱۰ سال اخیر از سال ۹۱ تا الان فقط سه سال رشد سرمایه گذاری مثبت بوده است. بقیه سنوات عمدتاً منفی بود. یکی از عوامل نرخ بهره است. بنابراین در هدفگذاری باید به این مقوله توجه کرد. در شرایطی که تورم ناشی از فشار هزینه است و نرخ ارز به طور قابل توجهی افزایش داشته و تامین مواد اولیه و قطعات و عوامل تولید را با هزینه و مشکل مواجه کرده است اگر نرخ بهره افزایش یابد هزینه بنگاهها را بالاتر می بریم. سبب میشود منحنی هزینه تولید به طور قابل توجهی بالا برود. چه بسا بنگاهها را با نقطه تعطیل مواجه کند. یکی از کارهایی که در اقتصاد باید انجام دهیم علامت دهی است. باید به گونهای باشد که در بین بازارها منابع به بازار مطلوب هدایت شود و نه بازار مزاحم. بازار ارز و سکه بازار مطلوب نیستند. مثلاً منابع به سمت بازار سرمایه برود. اگر عامل مخلی دارد از آن جلوگیری شود. بنده با افزایش نرخ سود بانکی موافق نیستم به دلایلی که گفتم.
اقتصاد ما از سال ۹۱ تاکنون رشد منفی سرمایه را تجربه کرده است. باید در سیاستگذاری در همه موارد به گونهای باشد که درست برعکس باشد و نه اینکه تورم تعمیق شود.
انتهای پیام