به گزارش الفباخبر،یک آقا فري بود و ساندويچ هاي تركيبي و سس هاي منحصر به فرد و سيب زمینی های ويژه اش و البته وينستون عقابی که کمتر از لاي انگشتش فرار می کرد.
نمي شد خيابون نيلوفر را بی صف طولانی ساندويچي فري خان تصور کنی و از صدقه سري خودش بود كه ساندويچ فروش های آن راسته نان خود را در روغن فرو می کردند. هر چند یکی از مهمترین برندهای اغذیه تهران که سالن غول آسایش را روبروی دکان کوچک آقافری علم کرده بود هم حرف چندانی برای گفتن نداشت.
فریدون مثل "ممداناری" و "اکبرجوجه" مهر اثبات خودش را آنچنان کوبیده بود که هیچ رقیبی نمی توانست با خیال آسوده از چندکیلومتری اش بگذرد و حتی رسانه های معتبر هم به خودشان اجازه نمی دادند این برند خوشمزه را _بی هیچ مزدی_ تبلیغ نکنند.
"دوتا ويژه بنداز دو تا استيك پنيرم روش" این جمله معروف آقا فری بود و ساندویچ تپلی که با چند ورق کالباس و سیب زمینی و گوجه و خیارشور و جعفری و نعنا و پیاز، چاق تر می شد تا مشتری ها سینی را بگذارند روی کاپوت ماشین و سق بزنند.
آقا فری "مک دونالد" ما بود اما هیچوقت به مدرنیته تن نداد و می شود او را به جرات "پدر مقاومت در برابر کارتخوان" نامید چرا که اگر مولتی میلیاردر هم بودی بدون اسکناس ناچار می شدی سری به عابر بانک اطراف دکانش بزنی. فری می گفت وقتی ساندویچ به این چرب و چاقی را لمس می کنی باید من هم اسکناس های تو را لمس کنم وگرنه کاسبی نمی چسبد.
هنوز یاد خانه ای که برایش خریدم مثل روز جلوی چشمانم می درخشد و تصویر مردی که با یک گونی پول نقد به محضر آمد و چشم محضردار را گرد کرد.
فری از "لقب فری كثيف" بدش نمی آمد چون می دانست مردم عاشقانه هنر آشپزی اش را دوست دارند آخر او در سرزمینی زندگی می کرد که مردمش در اوج دوست داشتن و هیجان هم از واژه هایی مثل لعنتی و عوضی و بی شرف استفاده می کنند.
آقا فری، تمیزترین کاسب شهری بود که حالا بدون او خیلی چیزها کم دارد.
راستی یک سوال آزارم می دهد. فری قبل از مرگ راز ساندویچ های شگفت انگیزش را به کسی گفت یا رمز خوشمزه های بی تکرارش را با خودش زیر خروارها خاک برده است؟
انتهای پیام