عناوین مهم :
شنبه 01 اردیبهشت 1403 02:59

پایگاه تحلیلی الفباخبر

مرجع اخبار اقتصادی-اجتماعی

ALEFBAKHABAR.com

آخرین عناوین
ماجراي خودروهاي شاسی بلند و ممنوع شدن نطق نماينده مجلس چه تعداد افغاني در ايران زنداني هستند نکته آزاردهنده تیم ملی والیبال ایران در لیگ ملت‌ها حواشی عجیب برای این بانک خصوصی آیین‌نامه سرمایه شرکت‌های بیمه به زودی اصلاح می‌شود مزیت‌های بیمه بدنه بیمه تعاون مبنای حقوقی پرداخت تسهیلات به کارکنان بانک‌ها مشخص شد شرکت بیمه پاسارگاد به ازای هر سهم ۲۰۰ ریال سود داد نشست مشترک شعبه بیرجند بیمه دانا با آموزش و پرورش خراسان جنوبی با هدف ارتقای سطح همکاری‌های بیمه‌ای حضور صندوق تامین خسارت های بدنی در پانزدهمین نمایشگاه صنعت مالی(بورس، بانک و بیمه) شكسته شدن كدهاي ژنتيكي اوتيسم یخ بین قلعه‌نویی و‌ قایدی آب شد! سوء استفاده دفتر اسناد رسمي از مستاجران مسائل و مشکلات شبکه فروش صنعت بیمه و راهکارهای حل آنها کلنگ احداث مدرسه شهدای بیمه آسیا در روستای میاوق بر زمین زده شد نشست مشترک شعبه بیرجند بیمه دانا با آموزش و پرورش خراسان جنوبی ارایه توانمندی های بیمه آسیا در جمع رقبا(+فیلم) توافق نمايي! تندباد شديدي بخش هايي از تهران را در بر گرفت
پر بازدید ها
روند رسیدگی قضایی به پرونده‌های چک برگشتی تراکنش با تلفن همراه بدون کارت بانکی در۶ بانک علی آبادی درباره تعداد واردات خودرو درست می گوید یا گمرک؟ زیان روزانه ۱۰۰میلیاردی به صنعت مرغداری کشور ابلاغ سهمیه مسافری سال ۱۴۰۳ مناطق آزاد ۱۴۰۲؛ سال ثبات و رشد بیمه معلم تغییر رویه شرکت واسپاری توسعه تعاون از فرد محوری به رویکرد مشارکتی ۵ سناریوی احتمالی اسرائیل برای پاسخ به حمله ایران تعلیق در تاسیس بانک مشترک ایران-پاکستان بررسی قیمت خودرو محبوب سایپا (۲۹ فروردین ۱۴۰۳) / شاهین در بازار چند؟ مدیرعامل بیمه پارسیان درگذشت آیت کریمی را تسلیت گفت افزایش ۶ هزار واحدی شاخص بورس تهران در پایان هفته تکریم رییس پیشین و معرفی سرپرست جدید اداره کل تدارکات و خدمات بانک توسعه تعاون نامه همراه اول به سازمان بورس: مذاکرات با دیجی‌کالا در جریان است هوش مصنوعی چینی در رقابت با ChatGPT

هر که آگه‌تر بود جانش قوی است


هر-که-آگه‌تر-بود-جانش-قوی-است
بنیان‌داشتِ انسان و انسانیت را جز به اندیشه نشاید توصیف کرد و غم‌انگیز زمانه‌ای که به قول متفکر آلمانی، مارتین هایدگر: «اندیشه‌برانگیزترین امر در زمانه اندیشه‌برانگیز ما این است که ما هنوز اندیشه نمی‌کنیم.»

به گزارش الفباخبر به نقل از ایسنا، در یادداشتی در روزنامه اعتماد به قلم کاوه خورابه، معاون پژوهشی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، آمده است: «پرسش از چیستی «اندیشه» و «اندیشیدن» از یک سو و خاستگاه‌های آن و چگونگی پیوند آن با زبان از دیگر سو همواره پرسمانی اساسی بوده  که از رویکردهای مختلف و گاه متضاد به آن توجه شده است. بی‌تردید نزدیک‌ترین امکان بار عام یافتن به درگاه اندیشه و تفکر از شاهراه زبان امکان‌پذیر می‌شود. به دیگر سخن تجسم و تحقق ذهنیت، بی‌مدد زبان (چه به سیمای لفظ، چه متظاهر در جامه نوشتاری) امری است واضح و مبرهن:

بیشتر بخوانید:

آدمی مخفی است در زیر زبان

این زبان پرده‌ست بر درگاه جان

چونک بادی پرده را درهم کشید

سر صحن خانه شد بر ما پدید

جهان متحقق ذهن و ذهنیت یا همانا اندیشیدن و تفکر، در برآیند نهایی جز به ابزار زبان قابلیت تکوین و رشد و توسعه نمی‌یابد؛ گرچه بایسته است دیالکتیک ذهن و زبان را همواره در رابطه‌ای دوسویه و در هم تنیده در نظر داشت. پیگیری چنین تعبیری از رابطه ذهن و زبان را می‌توان در اندیشه مولانا جلال‌الدین محمد بلخی بازیافت. مولانا بر آن است تا همنوا با حکمای پیشین، در تعریف انسان به حیوان ناطق، توانایی گفتاری و ناطقیت را نه‌تنها مترادف و همسنگ اندیشه و ذهن قرار دهد، بلکه ظهور، عینیت و تجسد اندیشه اندیشنده را از رهگذر زبان میسر بداند. در انسان‌شناسی مولانا گرچه جسمیت و جسدیت نفی نمی‌شود اما در برآیند نهایی انسان را چیزی جز اندیشه نمی‌توان برشمرد که مابقی مشتی استخوان و ریشه است. به دیگر سخن:

تن آدمی کمان و نفس و سخن چو تیرش

چو برفت تیر و ترکش عمل کمان نماند

اندیشه و اندیشیدن نزد مولانا امری همیشگی و ناایستاست که همواره در پویش و پویایی دایم می‌پوید و می‌جوید. مولانا زبان و اندیشه را در پیوندی ناگسستنی می‌داند که ظهور اندیشه جز به مدد زبان میسر نمی‌شود، از همین‌ رو به تشبیه، آن را به مقام «آفتاب» برمی‌کشد: «کلام همچو آفتاب است. همه آدمیان گرم و زنده از اویند و دایما آفتاب هست و موجود هست و حاضر هست و همه از او دایما گرمند الا آفتاب در نظر نمی‌آید و نمی‌دانند که از او زنده‌اند و گرمند.» برگزین «آفتاب»، نشان از هوش و ذکاوت فلسفی مولانا دارد که پیگیری آن تا اندیشه‌گران یونان و ایران باستان و حکمت اشراقی میسر اما خارج از حوصله این نوشتار است، زیرا نمود، ظهور، مشاهده و وجود اشیاء جز به مدد شعاع نور حاصل نمی‌شود؛ دیدار اشیاء زمانی مقدور می‌شود که انعکاسی از نور را بر دیده دیدارکننده بتاباند؛ هرچند آفتاب به دیده درنیاید و در پناه ابری تیره، رخ ز ظهور پنهان دارد: « آفتاب فلکی که دایما تابان است اما در نظر نمی‌آید شعاعش تا بر دیواری نتابد» مولانا بر آن است تا نشان دهد که دیدار و لمس آفتاب میسر نیست مگر به واسطه شیء یا چیزی متکاثف تا رهزن نور لطیف شود و آنچه در انبان اوست برباید: «نطق آفتابی است لطیف، تابان، دایما غیر منقطع الا تو محتاجی به واسطه کثیف تا شعاع آفتاب را می‌بینی و حظ می‌ستانی... .» زبان همانا امر واسط و متکاثفی است که آفتاب اندیشه را متظاهر و متبلور می‌کند. مهم‌ترین عناصر و اجزای زبان صوت و حرف هستند که «تا واسطه حرف و صوت نباشد شعاع آفتاب سخن پیدا نشود.» اما مگر نه این که جلال‌الدین بلخی در جایی دیگر بر آن می‌شود که به بی‌واسطه‌ترین شکل موجود سخن گوید و دم برآورد؟ مگر تناقضی چنین امکان‌پذیر است؟ بی‌تردید جهان بی‌کران اندیشه در برکه محدود زبان (به‌ویژه آنجا که گوش‌ها و هوش‌ها ناشنوا می‌شوند) نمی‌گنجد و به جای مرهم، زخم می‌زند:

ای زبان تو بس زیانی مر مرا - چون تویی گویا چه گویم من ترا

ای زبان هم آتش و هم خرمنی - چند این آتش در این خرمن زنی

در نهان جان از تو افغان می‌کند - گرچه هرچه گویی‌اش آن می‌کند

ای زبان هم گنج بی‌پایان تویی ‌- ای زبان هم رنج بی‌درمان تویی.

گویی دست به کاری باید زد که غصه سرآید، پس:

حرف و صوت و گفت را برهم زنم - تا که بی‌این هر سه با تو دم زنم.

در اینجاست که امکان دستیابی به اندیشه محض تحقق می‌یابد، یعنی ورود به سپهر بی‌کران حدیث نفس و درون که خود جهانی پرغوغا را برای انسان میسر می‌گرداند:

ره آسمان درون است پر عشق را بجنبان

پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند

و

تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده‌ست

چو دو دیده را ببستی زجهان جهان نماند.

از همین‌رو: «....به جایی برسد که آن شعاع و لطافت را بی‌واسطه کثافت ببینی و به آن خو کنی در تماشای آن گستاخ شوی و قوت‌گیری در عین آن دریای لطافت رنگ‌های عجب و تماشاهای عجب ببینی و چه عجب می‌آید که آن نطق دایما در تو هست اگر می‌گویی اگر نمی‌گویی و اگرچه در اندیشه‌ات نیز نطقی نیست، آن لحظه می‌گویی نطق هست دایما همچنان که گفتند الانسان حیوان ناطق.» آری! بنیان‌داشتِ انسان و انسانیت را جز به اندیشه نشاید توصیف کرد و غم‌انگیز زمانه‌ای که به قول متفکر آلمانی، مارتین هایدگر: «اندیشه‌برانگیزترین امر در زمانه اندیشه‌برانگیز ما این است که ما هنوز اندیشه نمی‌کنیم.»

اقتضای جان چو ‌ای دل آگهی است

هر که آگه‌تر بود جانش قوی است

بی‌تردید پالایش و والایش اندیشه و ذهن، منجر به زبانی پالوده و فرهیخته می‌شود که عدم گرامیداشت آن، چنان شود که مولانا این‌گونه نهیبش می‌زند:

نکته‌ ای کان جست ناگه از زبان - همچو تیری دان که آن جست از کمان

وانگردد از ره آن تیر ای پسر  - بند باید کرد سیلی را ز سر

چون گذشت از سر جهانی را گرفت ‌- گر جهان ویران کند نبود شگفت

آری! ای برادر تو همه اندیشه‌ای مابقی خود استخوان و ریشه‌ای.»

 

انتهای پیام


تاریخ انتشار: سه‌شنبه 08 مهر ماه 1399 - 21:40
نظرات کاربران
بیمه پاسارگاد بیمه کوثر بیمه ملت بانک رفاه بیمه معلم بانک ایران زمین بانک صادرات بنر بیمه دی بانک سینا بانک سپه بانک توسعه تعاون بانک ملی باجت بانک تجارت