محمدرضا نعمت زاده در برنامه دست خط چه گفت؟
وزیر پیشین وزارت صمت در برنامه اخیر تلویزیونی خود به نکات مهمی اشاره کرد که از کنار گذاشتنش توسط احمدی نژاد گرفته تا مخالفت با فروش طلا و ارز ، رای دادن به میرحسین ، بگو مگویش با روحانی و سرانجام تقاضا برای آزادی دخترش مطرح شده است. چکیده این گفتگو را می‌خوانیم :
بنده بخاطر تجربیات و آشنایی که از قبل با مهندس زنگنه داشتم الآنمشاور ایشان در تولید هستم.
- بازگشت کارت سوخت و آموزش 2500 نفر برای استقرار در جایگاههای سوخت را انجام دادم ، در مورد کنار گذاشتن کارت سوخت از مهندس زنگنه و خودشان سئوال کنید که اشتباه کرد؟!
- بعد از بازنشستگی در سال 88 برای اولین بار یک شرکت خانوادگی تاسیس کردیم با دویست میلیون تومان سرمایه اولیه که الآن راکد است ...
- اگر من بالای سر دخترم بودم به اینجا نمیرسید ، بالای سرش نبودم و مقصر است ... ولی باید آزادش کنند از زندان که کار کند و بقیه بدهی خودش را بدهد و...
- دخترم ده سال در داروخانه کار کرد چون داروساز بود و بعد با دوستانش شرکت واردات مکمل‌های دارویی تاسیس کرد و درآمد خوبی هم کسب کردند ، ولی بعد که شرکت پخش را تاسیس کردند و مدیر عامل را یک نفر از دوستانش گذاشته بود موفق نبودند.
- دخترم الآن در زندان است و منزل پدری را هم فروختیم که بدهی‌ها را بدهیم ولی کافی نبود و من اعتقاد دارم او را باید آزاد کنند که بدهی خودش را بدهد.
- به او گفتند از مملکت فرار کن و او گفت کجا بروم؟ باید بدهی خودم را بدهم و ... حتی گفتند به او اعلان ورشکستگی کن این کار را نکرد ...
- در کل کشور 26 انبار دارو و مکمل داشت و زمانی که ورشکست شد همه را در یک انبار نزدیک کرج دپو کرد و بعد مامورین آمدند که دارو احتکار شده و پلمپ کردند و ...
- خاتمی همان سال اول فهمید که با فرهنگ نمی‌شود مملکت را جمع کرد و در چهار ساله دوم متوجه شد که با آزادی سیاسی کشور اداره نمی شود.
- در هیئت دولت دو بار با روحانی حرفم شد و او با صدای بلند گفت من رئیس جمهورم و منم گفتم منم وزیرم !
- سال 88 به میر حسین موسوی رای دادم و گفت نمی‌داند که رفتار او درست بوده یا نه؟ دیگر رئیس ستاد هیچ کسی نمیشوم ، کار سیاسی کار من نیست ...
- در شورای پول و اعتبار که به عنوان وزیر صمت بودم با فروش طلا و ارز مخالف بودن اسنادش هم هست و گفتن خیانت است ...
- احمدی نژاد عذر ما را خواست ، آقای شهید رجایی اعتقاد زیاد به مشورت داشت ولی احمدی نژاد اصلاً اعتقاد نداشت و همین که این حرف من بگوش ایشان از طریق خبرنگارها رسید، به من زنگ زد که از فردا صبح دیگر وزارت نروید و من هم گفتم چشم !
انتهای پیام
عناوین مهم :
