الفباخبر در این میان این سؤال مطرح بود: اگر مالیات بر عایدی سرمایه خوب و لازمالاجراست چرا بازار سرمایه باید از این امر مستثنا باشد؟ اصلا باید از سود یا حتی خرید و فروش سهم در بازار سرمایه مالیات گرفت یا نه؟ در متن زیر در چند بند به اختصار به بررسی این موضوع و دلایل عدم دریافت مالیات بر سود بازار سرمایه پرداخته شده است
بحث دریافت مالیات بر عایدی سرمایه از جمله موضوعاتی است که در سالهای اخیر با ۲ هدف افزایش درآمدهای دولت از طریق دریافت مالیات و هدایت نقدینگی به سمت فعالیتهای مولد یا ممانعت از حضور در فعالیتهای سوداگرانه مطرح بوده است. در تعریف ساده این نوع مالیات باید گفت این مالیات از اختلاف قیمت خرید و فروش یک کالا دریافت میشود. پس اگر به مفهوم این مالیات دقت کنیم، برخلاف نام آن قرار است از پول و نه از سرمایه دریافت شود.
میتوان گفت نامگذاری این نوع مالیات تحت عنوان «مالیات بر عایدی سرمایه» به واسطه تفاوت ماهوی پول و سرمایه در اقتصاد سرمایهداری و اقتصاد اسلامی است؛ چرا که اصولا مالیات بر سرمایه تعلق نمیگیرد و اصطلاحی که تحت عنوان مالیات بر عایدی سرمایه مطرح است اگر چه در مفهوم موضوع کاملا درستی است اما در واقعیت و در فضای واقعی اقتصاد، میان پول و سرمایه و منفعت ناشی از سود با منفعت ناشی از سفتهبازی تفاوت بسیاری وجود دارد.
به عبارت بهتر، آنچه در اقتصاد ایران باید تحت عنوان مالیات بر عایدی سرمایه تصویب و اجرا شود، مالیات بر عایدی سفتهبازی است. در غیر این صورت نه تنها نباید از سرمایه مالیات گرفت بلکه کسانی که بتوانند در جامعه سرمایه و ثروت ایجاد کرده و موجب افزایش ثروت ملی شوند، نه تنها باید از پرداخت مالیات معاف باشند بلکه باید انواع و اقسام مشوقها نیز به آنها تعلق گیرد. پس خالقان پول(سفتهبازان و سوداگران) باید با ابزار مالیات تنبیه و خالقان سرمایه(کار و تولید) با ابزار یارانه و معافیت مالیاتی تشویق شوند.
اگر حضور نقدینگی در بازار سرمایه را نوعی سرمایهگذاری بدانیم [تبدیل پول به سرمایه] طبیعتا و قاعدتا نباید و نمیتوان از سود ناشی از سهامداری در بازار سرمایه مالیات گرفت، چرا که پول با حضور در بورس تبدیل به سرمایه شده و سود ناشی از سهامداری، خلق پول محسوب نمیشود.
طبیعتا دریافت مالیاتی تحت عنوان مالیات بر عایدی سرمایه [که در واقع باید مالیات بر عایدی سفتهبازی نام بگیرد] نباید مشمول بازار سرمایه باشد. حال اگر نحوه سوددهی در بازار سرمایه همراه با حباب بوده و میزان قیمت سهمهای موجود با واقعیتهای اقتصاد تناسبی ندارد، این موضوع ماهیت ماجرا را تغییر نداده بلکه در این شرایط باید برخی قوانین بورس اصلاح و نظارت سازمانهای ذیصلاح بر بازار سرمایه افزایش یابد چرا که در واقع هدف از اجرای پایه مالیاتی تحت عنوان «مالیات بر عایدی سرمایه» این است که افراد (حقیقی و حقوقی) دارای منابع مازاد با حملات سوداگرانه به بازارهایی چون ارز، طلا، مسکن و... نتوانند به طمع کسب سود موجب افزایش قیمت این کالاها و بر هم ریختن بازار این کالاها شوند، در غیر این صورت در هر بازاری به محض ترکیب پول با یکی از عوامل تولید، ماهیت پول به سرمایه تبدیل شده و طبیعتا مالیات بر عایدی سرمایه (مالیات بر عایدی سفتهبازی) به آن تعلق نمیگیرد. اما اینکه بازار سرمایه در ایران اینگونه نیست و ممکن است دلالان و سفتهبازان در آن جولان دهند، بحث دیگری است که تغییری در مفهوم و ماهیت موضوع ایجاد نمیکند.
درباره مهمترین موارد در دریافت مالیات بر عایدی سرمایه در ایران میتوان به بازارهای ارز، مسکن یا سکه اشاره کرد؛ بازارهایی که خرید و فروش افراد در این بازارها در بسیاری از مواقع کاملا مصداق سفتهبازی داشته و هجوم نقدینگی به این بازارها موجب شده سفتهبازان طی مدت زمان کوتاهی همان کالا را به قیمت چند برابر به فروش برسانند که در تاریخ اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی بارها شاهد این موضوع بودهایم.
طبیعی است با ایجاد امکان رصد تمام خرید و فروشها (فعلا این امکان در خرید و فروش مسکن مهیاست) و اخذ مالیاتهای سنگین از عایدی افراد از سفتهبازی نه تنها درآمدهای دولت افزایش خواهد یافت بلکه هدف اصلی نظام مالیاتستانی یعنی هدایت اقتصاد و منابع پولی کشور به سمت فعالیتهای مولد نیز مهیا خواهد شد.
انتهای پیام