الفبا سعید برآبادی : عجیب نیست که «خانه پدری» را از سردر چند سینمای محدود پایین کشیدند و دوباره توقیفش کردند، عجیب این بود که اصلا چرا و چطور به چنین فیلمی مجوز اکران دادهاند. فارغ از آنکه این اثر کیانوش عیاری به لحاظ سینمایی و هنری توانسته اثری درخور و قابل دفاع باشد، به نظر می رسد آنچه به توقیف مجدد این فیلم ختم شده، کمترین ربطی به کیفیت نداشته و بیشتر حاصل به کرسی نشاندن حرف گروهی بولتنساز بوده و بس. اما در پس این اتفاقات باید سوال کلیتری پرسید: چرا با «خانه پدری» کنار نمیآیند؟
پاسخ اول) «خانه پدری» پا در حریم خصوصی «خانه» و «خانواده» میگذارد؛ یعنی مکانی که حاکمیت نه از طریق قانون، بلکه تنها از طریق سنت و مذهب اجازه ورود به آن را به خود داده و پس از ورود، در را گِل گرفته تا غریبه دیگری داخل نشود. ورود تفکرِ سینمایی به چنین حریم خصوصیای با به چالش کشیدن موضوع «ناموس» و «چهاردیواری، اختیاری» همراه شده و حاکمیتِ حاکمیت و سنت در حریم خانه را با بحرانِ آگاهی مواجه میکند. واکنش جامعه سنتی در برابر چنین ورودهایی را می توان از مقاومت این دسته از خانواده ها در برابر مداخلات اجتماعی و اضطراری اورژانس 123 حدس زد.
پاسخ دوم) «خانه پدری» یک اعتراض تاریخی نسبت به مفهوم خانه پدری است؛ اعتراض نسبت به جایگاه سنتی و قاطع پدر و تفکر مردسالارانه در خانه. جامعهای که روز و شب از طریق تریبونهای مختلفش در حالِ تحکیم این جایگاه است، به زعم خود تلاش میکند با توقیف چنین فیملی نگذارد صدای این اعتراض به گوش مردمش برسد.
پاسخ سوم) توقیف مجدد «خانه پدری» نشان میدهد که جایگاه هنر در ایران در مقایسه با قوه قهریه کجاست. اسباب و دستگاه تولیدات هنری در ایران (اعم از وزارت ارشاد و نهادهای صنفی هنری) به چنان خواری و خفتی رسیده اند که هنرمند پیش از آنکه فردی با رسالت اصلاح امور یا بازتاب دهنده حقیقت باشد، باید سیاسیکار و اهل زدوبند شود. در چنین شرایطیست که قوه قضائیه که کارش نظارت بر امور و برخورد با قانون شکنان است، بیش از آنکه با مفاسد اقتصادی و سیاسی برخورد کند کمر به برخورد با هنرمندان مستقل، فعالان فضای مجازی و انجیاوها بسته.
پاسخ چهارم) علتی که دادستانی برای توقیف فیلم آورده، اصلاح نشدن صحنههای خشونت است. خشونتی که در خانه و خانواده جاری است، چطور باید اصلاح شود؟ آیا دادستانی شیوه فیلم سازی عیاری را میشناسد و میداند که او بیقضاوت به سوژههایش مینگرد و اگر اینگونه باشد، چطور میتوان از او توقع اصلاح چیزی را داشت که دیده و به تصویر کشیده؟ به نظر میرسد که پیام اصلی این توقیف، نه اصرار بر اصلاح فیلم بلکه فرمان بر اصلاح ذهنیت کارگردان است. به عبارت دیگر، دادستانی میدانسته که عیاری با هیچ اصلاحیهای بر فیلمش کنار نخواهد آمد اما این توقع وجود داشته که همزمان با اکران، کارگردان پاره توضیحاتی به فیلم بچسباند و برائت خود را از ساخته خود اعلام کند.
پاسخ پنجم) میتوان از خلال کارنامه سینمایی کیانوش عیاری، ساز و کار سانسور در ایران را هم کشف و به تصویر درآورد. او در روزهای نخستین انقلاب با ساخت فیلم مستندِ توقیفشدهای به نام «تازهنفسها»، مورد خشمِ انقلابیون قرار گرفت و حالا پس از چهار دهه هنوز هم تعداد فیلمهای توقیفشدهاش از فیلمهای اکرانشدهاش بیشترند. منتها مسئله اینجاست که انقلابیون خشمگین و پرحرارت آن روزها، جای خود را به چهرههای معتدلتر دادهاند و در نتیجه، دستگاه سانسور، از وزارت ارشاد به قوه قضائیه رسیده. در این میان، اگر در آن روزهای نخستین، چهرههای آکادمیک اما تندروی انقلابی، رسما درخواست توقیف یا سانسور فیلمی را صادر میکردند، امروز این وظیفه به دوش گروهی بولتنساز جوان و کمتجربه سپرده شده که در همه این سالها، از آبِ هواداری، کره سیاسیبازی گرفتهاند و خودشان را در مقامِ خبربیارِ قوه قضائیه میبینند.
پاسخ آخر) «خانه پدری» شاید همان ده سال پیش که ساخته شد، اثری آوانگارد در نوع خود محسوب میشد و میتوانست جامعه را نسبت به پدیده پدرسالاری آگاه یا آگاهتر کند. امروز اکران چنین فیلمی جز احساس نوستالوژی غمناکی به ظلم رفته بر زنان ایران، تاثیر دیگری ندارد. جامعه ایران در لایههای متعدد خود، اکنون چندین گام از عیاریِ ده سال پیش جلوتر است با این همه شاید توقیف این فیلم، بهانهای باشد تا آنها که از تاریخ ظلم علیه زنان بیاطلاع بودهاند به سراغ آثار مکتوب در این زمینه بروند و دستِ پُر تر برگردند.
انتهای پیام