ابزوردیسم در بین بخش خصوصی گردشگری- مواجهه با تخریب؛ راهکاری برای مواجهه!
الفبا: سالیانه خبر تخریب عمدی برخی آثار میراث فرهنگی را در کشور می خوانیم و می شنویم. در سیل اخیر نزدیک به ۸۰۰ اثر میراث فرهنگی کشور تخریب شد که خسارتی معادل ۳۰۰ میلیاردی بنا به گفته مسئولان ذیربط این بدنه نحیف میراث فرهنگی و گردشگری متحمل شد.
الفبا: سالیانه خبر تخریب عمدی برخی آثار میراث فرهنگی را در کشور می خوانیم و می شنویم. در سیل اخیر نزدیک به ۸۰۰ اثر میراث فرهنگی کشور تخریب شد که خسارتی معادل ۳۰۰ میلیاردی بنا به گفته مسئولان ذیربط این بدنه نحیف میراث فرهنگی و گردشگری متحمل شد.
چند روز پیش نیز بازار بزرگ تبریز که یکی از میراث های ثبت شده جهانی ایران به شمار می رود و بزرگترین بازار سرپوشیده دنیا هم لقب گرفته است، دچار حریق شد و در آتش سوخت. فارغ از اینکه این حوادث علت وقوع شان طبیعی، انسانی یا سازمانی است و چه راهکارها و تجاربی به سیستم نظارتی مسئول اضافه کرده یا نکرده است، به این نکته بایستی اشاره داشت که سیر نزولی اهمیت دادن وکرختی در بدنه فعالان بخش خصوصی کشور در حوزه گردشگری رسوخ کرده و به چشم می خورد. گویا این خط و شیوه ابزوردیسم سرنوشت بخش خصوصی کشور را به مقصدی سوق می دهد که عملا مقصد متصور شده نیست. گردشگری ذاتا کنش هایی است خرد و کلان که در قالب صنعتی به بلوغ تجارت و بیزنس می رسد و باعث تعامل و ارتباطات میزبان و مهمان می گردد. در این فرایند ساده و عاشقانه مابین انسان و میهن و موطن؛ خواه کشور یا شهر مادری یا کل دهکده جهانی، کنش ها و واکنش ها و عملیات؛ همگی واقعی هستند نه توهمی. هنگامی که از این قانون تخطی شد طبیعی است این فرایند محکوم به شکست است. در این سیر نزولی برخی از فعالان گردشگری که اوهام و تصورات بی جا از خلق علایق غیر میهنی تولید می کنند؛ در مقابل صنعت گردشگری مسئولند. زیرا که با اشاعه بعضا ایده ها، تصورات، یادداشت ها و ایجاد عرق بیجا برای آثار غیر میهنی به این سیر نزولی شتاب می دهند و این صنعت نحیف که "فهیم الرجال" کم دارد را به سمتی هیجان می دهند که نتیجه اش می شود رسوب تدریجی علایق فعالان گردشگری به اثار میهنی و باقی ماندن تنها شکل ظاهری میهن پرستی. این در حالی است که همین رسوبات در یک سری واکنش های هیجانی تبدیل می شوند به معجون خوش طعمی از عزاداری برای کلیسای نوتردام و .... . دلیل اینکه ما به پیرامون خودمان اینگونه نگاه بدعت وار داریم؛ به این بر می گردد که شبه نخبگانی که خود را نخبه صنعت گردشگری می دانند با تصورسازی، پرستیژ سازی و تزریق نگاه های اوهامی و سطحی، شو آفی غیر حرفه ای به راه می اندازند و در این مسیر دنبال کنندگانی که از سرنوشت خود اطلاع ندارند ولی امیدوار هستند به اینکه دانش، سواد و تجربه را دنبال می کنند، خود را اگر همراه با شبه نخبگان ندانند گویی مثل اینکه کلیه یا لوزالعمده ندارند و بایستی حتما دنباله رو باشند تا جوارح ذهنی ایجاد شده شان خدشه دار نشود و از قافله عقب نمانند. غافل از اینکه این شکل رویکردی "از هم گسیختگی میهن پرستی" قشری است که خود را در صحنه صنعت گردشگری سینه چاک و داعیه دار صنعت گردشگری ایران می دانند! بی خبر از اینکه محتوای همان شکل؛ پوچ و بدون آینده عملی و صنعتی است. صنعت گردشگری ایران نیاز به تفکرات حقیقی مبتنی بر دانش عملیاتی و روز دنیا دارد تا خروجی حاصله برای یک کشور ختم به میهن پرستی دائمی و رشد اقتصادی گردد. تا زمانی که برای رشد شخصی در یک بستر جمعی می تازیم و به این توجه نداریم که؛ "ما مسئولیم در قبال انگیزه افرادی که تازه به این صنعت مراجعه می کنند، ما مسئولیم در قبال امیدی که این افراد به نخبگان این صنعت دارند، ما مسئولیم در قبال میهن مان و دارایی های آن؛ که هر چه داریم از اوست، ما مسئولیم در قبال نحوه و کیفیت تزریق عرق میهنی و مادری در جامعه پیرامون خودمان"؛ هیچگاه از این قحط الرجالی و فهیم الرجالی در این صنعت نجات نخواهیم یافت.
این بدین معنا نیست که برای مثال در حجم انتشار تصاویر کلیسای نوتردام؛ تصاویر بازار تبریز را برای مثال منتشر کنیم و افسوس و لایک پراکنی کنیم. این دقیقا به این معناست که به زیرساخت مهمی از صنعت گردشگری که همانا عمق دانش عمومی و خاص بخش خصوصی است اهمیت دهیم و از خودمان شروع کنیم و این مسئولیت را روی دوش خود حس کنیم که ماحصل کار فرهنگی- اقتصادی خروجی معتبرتری بایستی داشته باشد نه اینکه در بستر بخش خصوصی شاهد زایش شبه نخبگانی باشیم که با اوهام پراکنی اینگونه اثرات منفی اجتماعی را در این حوزه بسط و گسترش می دهند و همین باعث ترویج یک نگاه منفعلانه، کرخت و بی دغدغه ای می شود که همه فعالان را آرام آرام تبدیل به تماشاچیان با اعتماد بنفسی می کند که همیشه با نگاه و دستشان تمایل به مدیریت دارند نه با افکارشان. برای اثبات این مدعا؛ همین بس که این متن را شبه نخبگان نخواهند خواند. زیرا به هدایت سطحی صنعت گردشگری مشغولند.
اویس کیانی
انتهای پیام