به گزارش الفباخبر ، معاون حقوقی مرکز ملی فضای مجازی گفت: در حالی که میانگین استفاده از فضای مجازی و رسانه در دنیا چهار ساعت در روز است، در ایران بالای هفت ساعت از رسانهها استفاده میگردد.
وی ادامه داد: باید بدانیم از این فضا با چه سبک و سیاقی و تا چه میزانی استفاده کنیم. اکنون در دنیا بین فرزند و والدین توافق نامهای وجود دارد که چند ساعت باید از اینترنت استفاده کنند، کودکان آنها باید اینترنت خانواده را استفاده کنند که با اینترنت معمول متفاوت است.
امیر خوراکیان افزود: هدایت دانش آموزان مهم است. اگر بچهها منافع این فضا را بدانند، دیگر به عنوان مصرف کننده صرف فعالیت نمیکنند و میتوانند ایده پرداز و نرم افزار نویس بشوند و اقتصاد آینده خود را تامین کنند. در این فضا فرصت اشتغال بسیار زیاد و بکر است؛ میتوانیم روی بچهها کار کنیم تا نگاهشان تاثیرگذار گردد و از حالت مصرف کننده خارج شوند.
شاید برای شما هم پیش آمده که برای جستجوی موضوعی مهم از رسانهها استفاده کنید، اما پس از مدتی ناخودآگاه به سمت حواشی زندگی افراد مشهور کشیده شده باشید؛ علت این موضوع را در این مطلب از الفباخبر بررسی میکنیم.
1- پیدا کردن راهی برای موفق شدن: پرسش بسیاری از افراد این است که افراد مشهور مثل رئیس جمهور یک کشور ، یک هنرمند جهانی یا یک ورزشکار نامی چگونه به این جایگاه رسیده اند؟ وقتی با این افراد مصاحبه میکنند؛ بسیاری از آنها تمرکز روی یک هدف، استمرار در تلاش، امیدوار بودن، آموزش پذیری در عین آموزش دیدن، الگوبرداری از سایر افراد موفق و ایجاد کاریزما در خود را از دلایل کلیدی به ثمر رسیدن خواستههای خود میدانند. هیچ چیز سخت و پیچیدهای وجود ندارد! هیچ راز بزرگی از ما پنهان نشده که بخواهیم هر لحظه دنبال تئوری توطئه باشیم، اما باز هم عدهای از ما تصور میکنیم آنها شانس آورده اند یا خداوند نشان موفقیت را روی پیشانی آنها حک کرده است! ایلان ماسک به عنوان ثروتمندترین شخص جهان در بسیاری از مصاحبهها از مردم تقاضا کرده که حواشی رسانه را رها کنند و روی خود و اهدافشان تمرکز کنند؛ برای رسیدن به ثروت و شهرت، از دنبال کردن جزئیات بی اهمیت زندگی افراد مشهور دست بردارند، چرا که با این کار نه تنها به راههای موفقیت پی نمیبرند بلکه تحقق خواستههای خودشان را به تعویق میاندازند.
2- سرگرم شدن: کوین ترودو به عنوان یک تاجر موفق در جهان، اعتراف کرده که افراد بسیار موفق مطالعات زیادی دارند. شاید تصور کنیم که تعداد زیادی از ورزشکاران یا هنرمندان جهانی زیاد اهل مطالعه نباشند، اما آنها در رشته خودشان شدیداً حریص به یادگیری هستند و اگر این ویژگی را در خود پرورش ندهند، موفقیت آنها در یک سطح خاص متوقف میشود. او میگوید سلبریتیها میدانند که اغلب مردم علاقه زیادی به دانستن ندارند و برایشان موضوعات زرد جالبتر به نظر میرسد! درست مثل نوشابه که ضرر دارد، اما لذیذ است! برای همین افراد را در اوقات فراغت با حواشی جذاب سرگرم میکنند، بدون اینکه این مطالب هیچ سودی برای اشخاص داشته باشد. این در حالی است که هر شخصی میتواند از زمانش بهترین استفاده را نماید و به یادگیری موضوعات تاثیرگذار در زندگی خود بپردازد.
3- بیکاری: مدرسه شاید مکانی نباشد که مهارتهای مهم زندگی از جمله برنامه ریزی و هدفمندی را به دانش آموزان بیاموزد؛ دانشگاه هم در ادامه همین مسیر خلاقیت دانشجویان را کور میکند. بنابراین مقدار زیادی از اطلاعات به نوجوانان تزریق میشود، بدون اینکه بدانند چطور از این اطلاعات استفاده کنند! آنها نمیدانند فرمولهای انتگرال در کجا استفاده میشود یا محفوظات درس شیمی، وقتی در آزمایشگاه حضور ندارند، چه سودی دارد. بسیاری از جوانان وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند، بیکار هستند و اصلاً نمیدانند قرار است چه هدفی را دنبال کنند! همین بیکاری موجب میشود برای سپری کردن زمان خود، بیهوده در فضای مجازی پرسه بزنند و با بمباردمانی از اطلاعات زرد و حواشی به درد نخور، روز و شب را بگذارنند.
4- نا امیدی و افسردگی: وقتی در یک جامعه بیکاری و بی هدفی شیوع پیدا کند، دیر یا زود نا امیدی و افسردگی را به همراه خواهد داشت؛ فرد نا امید به اطرافش نگاه میکند و میبیند اشخاص زیادی ناراضی هستند یا تلاشهایشان به نتیجه نرسیده است، برای همین از یادگیری و کوشش دست بر میدارد و رسانه را به عنوان یک داروی شادی آور مصرف میکند! یک روز آهنگهای شاد گوش میکند، فردا تماشاچی کلیپهای موزون میشود، روز سوم حواشی فوتبال را دنبال میکند و تا آخر هفته با موضوعات مختلف بی ربط سرگرم میگردد! یادآوری میکنم که دیدن فوتبال یا کلیپهای شاد لازمه زندگی است، اما افراط در بیشتر مسائل به شکست منجر میگردد.
دبی فورد میگوید: ما رویاهایمان را به افراد مشهور میسپاریم تا آنها تک تکشان را در زندگی خودشان برآورده کنند و خودمان یک گوشه میایستیم و منفعلانه تماشا میکنیم! ما اقتدرمان را به افرادی میسپاریم که اعتماد به نفس، جرات و شهامت زیادی دارند؛ افراد مشهور و موفق با عملگرایی به سمت اهدافشان میروند، چرا ما فقط تماشاچی آنها باشیم و خودمان برای زندگی تلاش نکنیم؟ چه کسی اعتماد به نفس و جرات و شهامت را از افراد دریغ کرده است؟
اگر دیدن عظمت و شکوه در زندگی دیگران تا این اندازه لذت بخش است، چرا این شکوهمندی را در زندگی خود متجلی نسازیم؟
در پایان از شما میپرسم: به نظرتان چرا به حواشی رسانه علاقه داریم؟
انتهای پیام