به گزارش الفباخبر ، «پزشکان عمومی که در کار تخصصی خود باقی نمیمانند دو دسته میشوند؛ یک دسته آنهایی که اصلا کار پزشکی نمیکنند و دستهای دیگر کسانی که کار درمانی نمیکنند.» دکتر امیر صدری، مدیر روابط عمومی نظام پزشکی تهران در گفتوگو با «شهروندآنلاین» میگوید: «از میان کسانی که کار پزشکی نمیکنند، عدهای جذب کار غیرپزشکی شده و دسته دوم در کارهای ستادی و اجرایی در زیرمجموعههای وزارت بهداشت مشغول به کار میشوند.» صدری معتقد است که براساس چند مورد خاص، نمیتوان حکم کلی صادر کرد؛ «شاید مواردی از پزشکان عمومی وجود داشته باشند که در حیطه ساختوساز یا حتی خریدوفروش ماشین فعال باشند، اما تعداد این افراد بسیار کم است و نمیتوانیم براساس این تعداد قضاوت کلی داشته باشیم. بیشتر پزشکان عمومی که در حوزه خود فعال نیستند، در همان سه حوزه مراکز ترکاعتیاد و کلینیکهای زیبایی و همچنین حوزه مدیریتی متناسب با حوزه پزشکی و حوزه غیرمرتبط فعالیت میکنند، در این میان تعداد انگشتشماری به شغلهای دیگر مثل تدریس مباحث کنکور میپردازند.»
او میگوید: «کارهای دلالی، سازگار با روحیه پزشکان نیست و کمتر پزشکی وارد حوزه دلالی میشود. درنهایت نباید فراموش کنیم که مهیانشدن موقعیت شغلی برای پزشکان عمومی همانطور که موجب تمایل این افراد به شغلهای دیگر میشود، زمینه مهاجرت پزشکان را نیز فراهم میکند.» صدری به «شهروندآنلاین» توضیح میدهد: «عمدهترین و بزرگترین گروهها از پزشکانی که طبابت نمیکنند، 6-5هزار پزشک عمومی هستند که در حوزه ترک اعتیاد، فعال هستند و البته تعداد بسیار بیشتری هم هستند که فعالیتهای زیبایی میکنند؛ از عملهای زیبایی تا لیزر و کاشت مو و … . طبیعی است که این حوزههای کاری منبع درآمد بیشتری برای پزشک دارد.» صدری این آمار را آسیب توصیف میکند و میگوید: «متاسفانه پزشک عمومی اگر مطب بزند و از صبح تا شب مریض ببیند، درآمد یک هفتهاش با درآمد یک روز مرکز زیبایی برابری میکند.»
مدیر روابط عمومی نظام پزشکی تهران معتقد است ما بیشتر از کمبود پزشک، عدمتناسب در توزیع پزشکان عمومی و متخصص داریم. «بر اساس طرحهای اجباری ما در نقاط دورافتاده هم پزشک عمومی داریم و سطح دسترسی به پزشک عمومی به نظر من در همه جا خوب است . اما دسترسی به پزشک متخصص نه. در این حوزه باید نگاه وسیعتر داشته باشیم. ما در جاهایی پزشک داریم که دیگر تخصصها را نداریم. عموما در نقاط دورافتاده، یک مهندس، وکیل یا هر تخصص دیگری وجود ندارد؛ آنهم بهخاطر شرایط سخت کار و زندگی. اما پزشکان دستکم دو سال یا بیشتر طرح اجباری دارند. پزشکی با سلامت سروکار دارد و مهمترین رکن توسعه هر منطقهای وجود پزشک متخصص و ارتقای سلامت مردم است، اما این رکن به تنهایی نمیتواند چارهساز باشد. سوال ما این است که چرا شرایطی مهیا نمیشود که همانجایی که پزشک کار میکند، یک لیسانس مکانیک، یک لیسانس صنایع، یک لیسانس عمران و فارغالتحصیل وکالت هم بروند و کار کنند؟ چرا این طرحهای اجباری فقط برای پزشکان است؟»
صدری ادامه میدهد: «در مورد پزشکان متخصص هم، هر کسی مسئولیتی در جایی میگیرد، مهمترین معیارش برای پیشرفت آن شهر، شهرستان یا روستا را حضور پزشک متخصص و امکانات تخصصی پزشکی میداند؛ همه دنبال تخصصهای مختلف و تجهیزات پزشکی هستند. با اینکه فارغالتحصیلان پزشکی را در قالب طرحهای اجباری میفرستیم، اما ماندگاری آنها کمتر است. پزشک عمومی شاید بماند، ولی متخصص نه. پزشکان متخصص به محض تمامشدن طرحشان حتی یک روز هم در محل طرح نمیمانند، زیرا یک منطقه فقط با حضور متخصص درمانی آباد نمیشود. همه تخصصها و زیرساختها باید توسعه پیدا کند تا برای پزشک هم انگیزهای برای ماندن و کار کردن باقی بماند.»
او به انتشار سه عکس مقایسهای از دریافتی سه کارمند در یکی از مناطق محروم اشاره میکند: «باید توجه کنیم منظور از توزیع نامتناسب نیروی متخصص چیست؟ در این عکسها مشخص بود که حقوق کاردان بهداشت، با مدرک کاردانی 10میلیون و 500هزار تومان بود و حقوق ماهیانه پزشک متخصص 10میلیون تومان. حقوق یک فوقتخصص جراحی پلاستیک پس از بیست و چهار سال درسخواندن که دوازده سالش در رشته پزشکی بوده، در همین منطقه، 9میلیون تومان است. شاید عدهای بگویند فوقتخصص کارانه میگیرد و در درآمدش جبران میشود. اما در یک منطقه محروم که سطح زندگی مردم بسیار پایین است، چقدر برای کار جراحی پلاستیک مراجعه میشود که او کارانه داشته باشد؟ در واقع ما اگر امکانات را فراهم کنیم، قطعا این مشکلات کمتر میشود. ماندگاری پزشک در حوزه تخصصی خود با ایجاد انگیزه رابطه مستقیم دارد.»
او با تاکید بر اینکه برای انگیزه دادن به پزشکان باید به پیشرفت مناطق محروم و دورافتاده فکر کنیم، میگوید: «طرح اجباری پزشکان مثل سربازی اجباری برای پسرهاست که منتقدان خودش را دارد؛ در این موضوع نباید فقط توقع داشت و باید به خواستهها و مطالبات پزشکان هم توجه شود. مثلا زن و شوهری که هر دو پزشک هستند و برای طرح خود به منطقه ای دور افتاده می روند، دنبال فضایی هستند که یک امکانات حداقلی برای زندگی داشته باشد، مثلا مدرسه خوبی که بچهشان بتواند درسش را بخواند. متاسفانه تا وقتی نگاه توسعهای همهجانبه نباشد و برای ماندن و کار کردن پزشکان انگیزههای کافی فراهم نشود، شاهد این آمار خواهیم بود.»
انتهای پیام