عناوین مهم :
دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 09:54

پایگاه تحلیلی الفباخبر

مرجع اخبار اقتصادی-اجتماعی

ALEFBAKHABAR.com

آخرین عناوین
بزودی از دو طرح ویژه در حوزه بیمه های زندگی در شرکت بیمه البرز رونمایی خواهد شد حمایت بیمه دی از صنایع کوچک/ کمک بیمه به حفظ سرمایه بنگاه‌ها تقسیم بسته‌های معیشتی بین نیازمندان در جزیره کیش معجزه اشک زنان! ثبت گونه اردک سیاه کاکل بعد از ۱۶ سال در خراسان شمالی خزعلی مطرح کرد؛ عدالت، محور سخنان رهبر در دیدار با بانوان پس از رای‌گیری طی روز جاری، رییس شورای عالی استان‌ها انتخاب شد واکنش عجیب همتی به خوشحالی رئیس کل بانک مرکزی از وام ۶۶ میلیون دلاری روسیه به ایران ثبت‌نام ۲ خودرو داخلی در سامانه یکپارچه آغاز شد پشت پرده اعتراضات در بازار طلا شایعه‌سازان مالیات طلا از شفافیت ترسیدند تفاهم نامه بين راه و شهرسازي گلستان و بانک هاي خصوصي استان امضا شد گزارش دوره ۱ ماهه کدال کیمیاتک منتشر شد بورس آستان قدس رضوی با یک عرضه اولیه وارد بورس می‌شود واردات ۱۸.۴ میلیون تن کالای اساسی در ۹ ماه حکم ممنوعیت واردات اپل واچ متوقف شد وزیر بهداشت: اغلب موارد بیماری‌های تنفسی در کشور آنفلوانزاست صدور گواهینامه ۲ زبانه برای تمامی افراد جامعه/ اجرای "کروکی الکترونیک" در سراسر کشور زمان واریز مستمری بهزیستی بانک رفاه در دی 1402 مشخص شد
پر بازدید ها
همه چیز درباره مالیات طلا / برای خرید طلا این مطلب را بخوانید لوران کانته فیلمساز فرانسوی برنده نخل طلا و سزار درگذشت تعطیلی آخر هفته به شنبه نزدیک شد؛ اعلام موافقت وزارت خارجه با تعطیلی شنبه «بی‌بدن» در استانه توقیف ؛ خانواده غزاله شکور و آرمان عبدالعالی معترض فیلم «بی‌بدن»شدند در تهران 300 میلیون تومان برای رهن و اجاره مسکن کافی است + جدول منطقه و قیمت‌ها آخرین قیمت خودرو‌های داخلی امروز ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ثبات قیمت خودرو در آخرین روز هفته روش ادمین ها برای جذب فالوور واقعی فیلتر جریان نقدینگی ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ بورس تهران از بیمه مستمری باران با شاخص تورم با حضور ۴ مدیرعامل شرکت‌های بیمه زندگی رونمایی شد قیمت طلا و سکه بر سرازیری سقوط دانستنی‌های مهم درباره مزایا و معایب استفاده از سشوار برای سلامت مو قیمت سکه و طلا جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳/ جدول همه بیمه شدگان تامین اجتماعی بخوانند شیوه جایگزینی موبایل با کارت بانکی اعلام شد احداث زیرگذر پروژه بزرگراه تندگویان تا دو هفته آینده

قاتل 16 ساله اعتراف کرد | قتل به روش فیلم های عاشقانه


قاتل-16-ساله-اعتراف-کرد-مقتول-توسط-چاقویی-که-هدیه-داده-بود-کشته-شد
الفباخبر - گروه حوادث: نوجوان 16 ساله ای که در حضور پدرش، دست به جنایتی وحشتناک زده بود، پس از بازجویی های تخصصی در حضور قاضی دکتر «صادق صفری» (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.

به گزارش الفباخبر ،این نوجوان که نیمه شب 13خرداد پسر دایی خودش را در یک درگیری به دلیل گم شدن تلفن همراه، به قتل رسانده بود، در بازجویی های مقدماتی مدعی شد که «سعید – ر» (مقتول) پس از آن که به سمت او حمله ور شده، تیغه چاقو را بر پیکر خودش نیز وارد آورده است. این نوجوان 16 ساله در حالی ارتکاب جنایت را انکار می کرد که پدر او نیز بر اظهارات فرزندش مهر تایید زد اما باز هم تاکید کرد که به گفته های فرزندش اطمینان ندارد!

بنابراین به دستور قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ، وی در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت و در نهایت با مشاهده اسناد و مدارک موجود، لب به اعتراف گشود و حقیقت ماجرا را در حضور قاضی «صادق صفری» بیان کرد.

او گفت: فقط به دلیل گم شدن تلفن همراه پسر دایی ام، با یکدیگر درگیر شدیم که من با همان چاقوی خوش رنگی که خودش به من هدیه داده بود، او را به قتل رساندم.

در حالی که هنوز ابعاد دیگر این جنایت توسط سرهنگ مرادی (افسر پرونده) مورد کنکاش های دقیق پلیسی قرار گرفته بود، این نوجوان متهم به قتل در حاشیه جلسات بازپرسی به سوالات خبرنگار خراسان نیز پاسخ داد. آن چه تقدیم مخاطبان صفحه حوادث روزنامه خراسان می شود، نتیجه این گفت وگوی یک ساعته است.

نامت چیست؟ امیرعلی – س

هنوز نوجوانی؟ بله، 16 سال بیشتر ندارم.

درس می خوانی؟ در یکی از مدارس بولوار دوم طبرسی تحصیل می کردم.

مشهدی هستی؟ بله

پسردایی ات هم اهل مشهد بود؟ نه، آن ها در تربت جام زندگی می کردند ولی من و او تقریبا با هم بزرگ شدیم.

چند سال از تو بزرگ تر بود؟ او 20 سال داشت و حدود 4 سال از من بزرگ تربود اما مرا «داداشی» صدا می زد!

پسردایی ات مهمان شما بود؟ نه، در منزل یکی از بستگان مان بودند اما چون خیلی با هم دوست بودیم شب را به پارک «مروارید» رفتیم.

چرا با هم درگیر شدید؟ «سعید» (مقتول) تلفنی با دوست دخترش صحبت می کرد، من هم از او فاصله گرفتم و به نقطه دیگر پارک رفتم.زمانی که دوباره به جایی برگشتم که سعید آن جا بود، چشمم به او افتاد که روی نیمکت دراز کشیده و به خواب رفته بود.فوری او را بیدار کردم و گفتم «پاشو» زشت است که در پارک خوابیده ای!

سعید هم در حالی که چشمانش را باز کرده بود دست در جیبش کرد و به دنبال گوشی اش گشت اما هرچه جیب هایش را بررسی کرد گوشی را نیافت. به همین دلیل رو به من کرد و گفت: «گوشی مرا بده!» هرچه می گفتم «من از گوشی خبر ندارم!» باور نمی کرد ،همین موضوع منجر به درگیری بین ما شد که در این میان من با چاقو او را زدم ولی او هم مرا زخمی کرد که هر دو نفر ما را به بیمارستان رساندند.

چاقو مال خودت بود؟ نه! آن چاقو هدیه «سعید» بود. یک روز همین چاقو را در دست داشت که من گفتم چقدر خوش رنگ است! او وقتی این جمله را شنید رو به من کرد و گفت: بذار توی جیب خودت! چون او همیشه دو چاقو با خودش حمل می کرد.

پدرت آن جا چه کار می کرد؟ پدرم قبلا قصابی داشت اما اکنون تاکسی تلفنی دارد. او از سرکار بازمی گشت که نزد من آمد.

عاشق هم شده ای؟ نه، تا به حال عاشق نشده ام ولی دوست داشتم با دختر یکی از بستگان مان ازدواج کنم.

به پدرت هم گفته بودی؟ بله،پدرم موافق بود و می خواست آن دختر را برایم بگیرد.

تو که دانش آموز بودی؟ خب درس هم می خواندم، اول «نشان» می کردیم بعد که شرایط خوب شد به زندگی مشترک زیر یک سقف ادامه می دادیم.

چرا در این سن دوست داشتی ازدواج کنی؟ مجردی چیه! همین مجرد بودن و آن چاقوی خوش رنگ کار دستم داد.

مشروب هم خورده ای؟ بله، از دو سال قبل «عرق سگی» می خوردم البته هنگامی که کسی در خانه ما نبود یا خانه دوستانم.

اولین بار کجا مشروب مصرف کردی؟ یادم نیست ولی روز حادثه هم در پشت بام منزل مشروب خوردیم.

مواد هم مصرف می کنی؟ نه، از مواد مخدر بدم می آید و تنها با پسردایی ام برای قلیان کشی می رفتیم.

چرا از مواد متنفری؟ چون روزگار اطرافیانم را که معتاد هستند با چشم می بینم.

می خواستی در آینده چکاره شوی؟ اول که قصد داشتم در رشته علوم تجربی ادامه تحصیل بدهم.

یعنی می خواستی دکتر شوی؟ نه، از بچگی آرزویم این بود که پلیس شوم به همین دلیل هم تفنگ می خریدم!

تابستان ها کار می کردی؟ بله، حتی روزهای تعطیل در کشتارگاه کار می کردم. من قصاب هم هستم!

استرس نداشتی؟ نه، این شغل من بود! چرا باید از کشتن گوسفند استرس داشته باشم. آن کار افراد ترسو است که از دیدن خون هم می ترسند!

چه کسی تو را به بیمارستان برد؟ وقتی زخمی شده بودم تا سرکوچه خودم راه رفتم اما وقتی روی زمین افتادم دوستانم زنگ زدند و مرا به بیمارستان رساندند.

ماشین هم سوار می شوی؟ بله،رانندگی بلدم! قبلا هم که پدرم پژو پارس داشت با آن رانندگی می کردم اما گواهی نامه ندارم.

درآمد پدرت چگونه است؟ بد نیست! الان خودش پراید دارد اما درآمدش از تاکسی تلفنی است.

تک فرزند هستی؟ نه تک پسر هستم. دو خواهر دیگر دارم که یکی از من بزرگ تر و دیگری کوچک تر است.

چرا دست به چنین جنایتی زدی؟ مست بودم! به دلیل مصرف مشروبات الکلی رفتارم دست خودم نبود یعنی چیزی نمی فهمیدم!

فکر می کنی مصرف مشروب تو را به چنین مخمصه ای انداخت؟

بله، اگر عرق نمی خوردم، می توانستم خودم را کنترل کنم و این حادثه رخ نمی داد.

پسر دایی ات چه کار می کرد؟ او خدمت سربازی را به تازگی تمام کرده بود.

چرا از گم شدن گوشی تا این اندازه عصبانی شد؟ چون شماره دخترها را فقط در آن گوشی داشت و به همین دلیل فکر می کرد من گوشی را برداشته ام!

تو با گوشی چه کار می کردی؟ من بیشتر «کلش» بازی می کردم ولی هیچ وقت نمی باختم و همیشه برنده بودم!

الان پشیمانی؟ خیلی! مگر می شود چنین حادثه وحشتناکی برای یکی از بستگانت رخ بدهد و تو ناراحت نشوی،آن هم کسی که تو را «داداشی» صدا می زد!

برای هم سن و سال های خودت چه توصیه ای داری؟ شما را به خدا چاقو در جیب نگذارید و به دنبال مشروبات الکلی نروید! اتفاق زمانی رخ می دهد که دیگر راه بازگشتی هم نیست!

انتهای پیام


تاریخ انتشار: چهارشنبه 25 خرداد ماه 1401 - 09:18
نظرات کاربران
بیمه پاسارگاد بیمه کوثر بیمه ملت بانک سپه بانک رفاه بیمه معلم بانک ایران زمین بانک صادرات بنر بیمه دی بانک سینا بانک توسعه تعاون بانک ملی باجت بانک تجارت